[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
آموزش پرستاری
AWT IMAGE
..
روان پرستاری
AWT IMAGE
..
مدیریت ارتقای سلامت
AWT IMAGE
..
سامانه جامع رسانه ها
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۲ نتیجه برای حیدری

هایده حیدری، مرضیه حسن پور، مرجان فولادی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( زمستان ۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه : والدین نوزادان بیمار , تنش بیشتری در مقایسه با والدین نوزادان سالم متحمل می‌شوند. از آنجا که حمایت والدین بخش مهمی از مسئولیت پرستاران می باشد, لذا پژوهش حاضر با هدف درک سیستم حمایتی والدین در بخش مراقبت ویژه نوزادان انجام شد.
روش: روش تحلیل محتوی کیفی قراردادی در این مطالعه استفاده شد. مشارکت کنندگان شامل ۲۱ نفر از والدین، پزشکان و پرستاران بیمارستانهای شهر اصفهان بودند که به روش مبتنی بر هدف انتخاب شدند.
یافته ها : بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها اختلال در سیستم حمایتی؛ مشکل اصلی والدین نوزادان نارس است که در چهار طبقه اصلی : عدم حمایت سازمان‌های بیمه‌گر‌، مختل‌بودن حمایت بستگان، مشکلات اقتصادی والدین، و زمینه‌های فرهنگی قابل ارزیابی است.
نتیجه گیری: خانواده، مهّم ترین بخش جامعه است. در مطالعه حاضر, اختلال در سیستم حمایتی والدین در بخش مراقبت ویژه نوزادی وجود داشت که به‌منظور تأمین و ارائه مراقبت‌های مطلوب لازم است فضای فیزیکی بخش مراقبت ویژه نوزادی تغییر یابد و والدین در امر مراقبت مشارکت داده شوند و اقدامات اساسی برای ارتقای زمینه های فرهنگی جامعه انجام گیرد.

مارال عسکری، فرح نادری، پروین احتشام زاده، پرویز عسگری، علیرضا حیدری،
دوره ۳، شماره ۲ - ( زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: این مطالعه به بررسی اثر بخشی درمان ترکیبی طرحواره درمانی و درمان دلبستگی با مادران دارای طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن ، و مشکلات رفتاری کودکان پرداخت.

روش: این پژوهش از نوع مطالعه تک آزمودنی طرح های تجربی ABA و نمونه گیری هدفمند بود. از بین مراجعه کنندگان به دفتر مشاوره و خدمات روانشناختی  وابسته به مرکز بهزیستی توانبخشی ۶  مادر که فرزند آنها مشکلات رفتاری داشتند و این مادران نیز طرحواره های ناسازگار و سبک دلبستگی ناایمن دارا بودند با ترتیب تصادفی و به صورت پله ای وارد مطالعه شدند. اندازه گیری با استفاده از پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یونگ ، مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک و پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر انجام شد.

هر یک از مادران ۲۰ جلسه درمان ترکیبی طرحواره درمانی و درمان دلبستگی را دریافت کردند.

یافته ها: میزان کاهش نشانه های مشکلات رفتاری کودکان نسبت به خط پایه از ۸۱/۲ درصد تا ۵۷/۲۷ درصد بود. به طور کل نمرات شدت علائم مشکلات رفتاری کودکان که توسط آزمودنی ها گزارش شد در مرحله مداخله و پیگیری نسبت به خط پایه کاهش یافت.

نتیجه گیری: مداخله انجام شده با مادران در کاهش مشکلات رفتاری کودکان موثر بود ولی میزان کاهش علائم در آزمودنی های مختلف متفاوت بود.


مارال عسگری، فرح نادری، پروین احتشام زاده، پرویز عسگری، علیرضا حیدری،
دوره ۴، شماره ۱ - ( پاییز ۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: مشکلات منشی یا طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی نا ایمن مادران نقش بسزایی در رابطه آنها با کودکانشان دارد که می تواند در کودکان ایجاد تعارض یا وابستگی کند و یا نزدیکی والد-کودک را افزایش دهد، با این هدف  این پژوهش به بررسی اثربخشی درمان ترکیبی طرحواره درمانی و درمان دلبستگی با مادران دارای طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبسته ناایمن بر رابطه والد-کودک پرداخت.
روش: این پژوهش از نوع مطالعه تک آزمودنی طرح های تجربی ABA و نمونه گیری هدفمند بود. برای انجام این پژوهش از بین مراجعه کنندگان به دفتر مشاوره و خدمات روانشناختی وابسته به مرکز بهزیستی توانبخشی ۹ مادر که فرزندان با روابط والد-کودک نابسامان داشتند و این مادران نیز طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی ناایمن دارا بودند با ترتیب تصادفی و به صورت پله ای وارد مطالعه شدند. اندازه گیری با استفاده از پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ با ضریب آلفای از ۰/۸۳ تا ۰/۹۶، مقیاس مربوط به روابط نزدیک با ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه ۰/۷۹برای زیر مقیاس اجتناب ۰/۸۹برای زیر مقیاس اضطراب ۰/۸۰و مقیاس روابط والد-کودک پیانتا که دارای زیر مقیاس های تعارض، نزدیکی، وابستگی می باشد و ضرایب آلفای کرونباخ به ترتیب ۰/۸۴، ۰/۷۰، ۰/۶۱، ۰/۸۶گزارش شده است انجام شد.
هر یک از مادران ۲۰ جلسه به مدت ۱ ساعت درمان ترکیبی طرحواره درمانی و درمان دلبستگی را دریافت کردند.
یافته ها: اندازه اثر کوهن در زیر مقیاس تعارض در دامنه ۲/۷۹تا ۰/۴۰ بود. در زیر مقیاس نزدیکی والد-کودک در دامنه ۲/۷۹ تا ۱/۸۴ بود و در زیر مقیاس وابستگی والد-کودک اندازه اثر در دامنه: ۲/۹۹ تا ۱/۲۲بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از اندازه های اثر، درمان های ترکیبی از مقدار اثر متوسط تا زیاد را دارا بود. یعنی مداخله ترکیبی موثر بود، ولی میزان اثر در آزمودنی های مختلف متفاوت بود.

کژال اشته، جهانگیر کرمی، فاطمه طریقتی مرام، پریسا حیدری شرف،
دوره ۴، شماره ۳ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش نابهنجاری های رفتاری و عاطفی دانش آموزان دبستانی پسر کم توان ذهنی در شهر کرمانشاه در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ انجام گرفت.
روش:  روش پژوهش نیمه آزمایشی با روش پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایشی و گروه گواه و جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر دوره ابتدایی مدارس استثنایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ می باشد. در این پژوهش ۳۰ دانش آموز با توجه به سن و نمرات هوش آن ها همتا سازی شدند. به این صورت که دانش آموزانی با هوشبهر ۷۰-۵۵ و سنین مشابه (دامنه سنی ۷ تا ۹ سال ) انتخاب شدند. پس از همتا سازی به صورت تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی نیز در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. ۱۲جلسه آموزش مهارت های اجتماعی هفته ای دوبار به مدت ۴۰ دقیقه بر روی گروه آزمایش اجرا شد و مشارکت کنندگان گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند.
یافته ها:  تحلیل یافته­ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مستقل نشان دادکه آموزش مهارت های اجتماعی باعث کاهش  نابهنجاری های رفتاری و عاطفی دانش آموزان کم توان ذهنی شده ­است. مهم­ترین نتایج این پژوهش، مؤثر بودن مهارت های اجتماعی و مفید بودن آن در کاهش نابهنجاری های رفتاری و عاطفی رشد این کودکان می­باشد.
نتیجه گیری: از این­رو می­توان نتیجه گرفت آموزش مهارت های اجتماعی، در کاهش نابهنجاری های رفتاری و عاطفی دانش آموزان دبستانی پسر کم توان ذهنی مؤثر بوده ­است .

پروین عباسی، محسن رضایی، پریسا حیدری شرف، رقیه نصرتی، مهشید نعمتی، فاطمه دهقان،
دوره ۵، شماره ۴ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: نارساخوانی به ناتوانی های کودکان در خواندن اطلاق می شود. غالب روان شناسان بدون اینکه بخواهند علت خاصی را برای نارساخوانی تعیین نمایند،  نارساخوانی را صرفأ نشانه ای از وجود یک اختلال ویژه در فرآیند آموزش خواندن می دانند، که عامل مهمی در پایین بودن میزان اعتماد به نفس و حمایت اجتماعی و افزایش اضطراب اجتماعی در این کودکان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عزت نفس با حمایت و اضطراب اجتماعی درکودکان نارساخوان کرمانشاه در سال تحصیلی ۱۳۹۷-۱۳۹۶ انجام شد.
روش: در پژوهش حاضر از طرح توصیفی-تحلیلی استفاده شد. جامعه آماری آن را تمامی دانش آموزان نارساخوان که در سال تحصیلی ۱۳۹۷-۱۳۹۶ در مراکز اختلالات یادگیری شهر کرمانشاه پرونده داشتند تشکیل می دادند. حجم نمونه از طریق فرمول Cramer و میزان خطای ۵ درصد و با اطمینان ۹۵ درصد ۱۴۰ نفر به دست آمد که با توجه به در نظر گرفتن ریزش، تعداد ۱۱۶ نفر مد نظر قرار داده شد که به صورت تصادفی خوشه ای از میان کودکان نارساخوان در مرکز اختلالات یادگیری شماره ۲ شهر کرمانشاه که جمعا ۳۰۰ نفر بودند انتخاب گردید. جهت بررسی میزان عزت نفس این کودکان از آزمون عزت نفس کوپر اسمیت، پرسشنامه حمایت اجتماعی واضطراب اجتماعی لیبویتس(LSAS-SR) استفاده شد.
یافته ها: بین حمایت و اضطراب اجتماعی با عزت نفس و مقیاس های آن رابطه معناداری وجود دارد و تمامی مقیاس ها در سطح ۰/۰۰۱<۰ P معنادار هستند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه عزت نفس و میزان حمایت و اضطراب اجتماعی در این کودکان پایین تر از نرمال بود، بنابراین با آموزش ارتقای عزت نفس و بهبود حمایت و اضطراب اجتماعی به این کودکان می توان این ظرفیت ها را در آنان ارتقا بخشید.

جهانگیر کرمی، پریسا حیدری شرف، فاطمه رضایی، رقیه نصرتی، منظر عباسی، راهله سیاه کمری،
دوره ۵، شماره ۴ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: نارساخوانی به ناتوانی های کودکان در خواندن اطلاق می شود. غالب روان شناسان بدون اینکه بخواهند علت خاصی را برای نارساخوانی تعیین نمایند،  نارساخوانی را صرفأ نشانه ای از وجود یک اختلال ویژه در فرآیند آموزش خواندن می دانند، که عامل مهمی در پایین آمدن اعتماد به نفس این کودکان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان عزت نفس کوکان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی ۱۳۹۷-۱۳۹۶ انجام شد.
روش: در پژوهش حاضر از طرح توصیفی-تحلیلی استفاده شد. جامعه آماری آن را تمامی دانش آموزان نارساخوان که در سال تحصیلی ۱۳۹۷-۱۳۹۶ در مراکز اختلالات یادگیری شهر پرونده داشتند تشکیل می دادند. حجم نمونه از طریق فرمول Cramer و میزان خطای ۵ درصد و با اطمینان ۹۵ درصد ۱۴۰ نفر به دست آمد که با توجه به در نظر گرفتن ریزش، تعداد ۱۱۶ نفر مد نظر قرار داده شد که به صورت تصادفی خوشه ای از میان کودکان نارساخوان در مرکز اختلالات یادگیری شماره ۲ شهر کرمانشاه که جمعا ۳۰۰ نفر بودند انتخاب گردید. جهت بررسی میزان عزت نفس این کودکان از آزمون عزت نفس کوپر اسمیت استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد میانگین مقیاس عزت نفس کلی ۱۰/۴۰و انحراف استاندارد آن ۱/۴۷، مقیاس عزت نفس اجتماعی دارای میانگین ۱/۳۴ و انحراف استاندارد ۰/۷۴ و مقیاس عزت نفس خانوادگی دارای میانگین ۲/۲۴ و انحراف استاندارد ۰/۵۳ و مقیاس عزت نفس تحصیلی دارای میانگین ۲/۸۸ و  انحراف استاندارد  آن ۰/۴۸ می باشد. با توجه به تحلیل آماری مشخص گردید که بین عزت نفس کلی، عزت نفس اجتماعی، عزت نفس خانوادگی و عزت نفس تحصیلی این کودکان تفاوت معناداری وجود داشت و تمامی مقیاس ها در سطح ۰/۰۰۱≥P معنادار هستند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه عزت نفس این کودکان در حد پایین تر از نرمال بود، بنابراین با آموزش عزت نفس به این کودکان می توان این ظرفیت را در آنان ارتقا بخشید.

علی فرنام، محمد سجاد سلطانی نژاد، الهه حیدری،
دوره ۶، شماره ۴ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: بازی درمانی رویکردی درمانی است که برای درمان گستره وسیعی از اختلالات کودکان استفاده می­شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی بازی درمانی با رویکرد شناختی– رفتاری در کاهش اضطراب اجتماعی کودکان با اختلال سلوکی کانون اصلاح و تربیت شهر زاهدان انجام شد.
روش: این پژوهش به روش نیمه تجربی پیش آزمون- پس آزمون تخصیص تصادفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان پسر ۷ تا ۸ سال با اختلال سلوکی که در سال ۱۳۹۷-۱۳۹۶ در کانون اصلاح و تربیت زاهدان بودند، تشکیل داد. به صورت تصادفی ساده تعداد ۲۲ کودک دارای اختلال سلوکی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل (هر گروه ۱۱ نفر) گمارده شدند. سپس پرسشنامه اضطراب اجتماعی  SPIN (کانور ، ۲۰۰۰) به عنوان پیش آزمون در هر دو گروه اجرا شد. بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری در گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه بر روی گروه آزمون اجرا شد. گروه کنترل در این مدت مداخله ای دریافت نکردند. در پایان این دوره هر دو گروه پرسشنامه فوق را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده­ها با استفاده از تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ­ها:  مقایسه میانگین­ها نشان داد که در گروه آزمون، در مرحله پس­آزمون، میانگین نمره اضطراب (از ۱۰/۶۵به ۷/۸۲) کاهش یافته است. نتایج تحلیل کوواریانس با مقدار ۷/۲۹F= نشان داد که بازی درمانی با رویکرد شناختی– رفتاری به طور معناداری موجب کاهش اضطراب اجتماعی کودکان اختلال سلوکی می شود (p<۰/۰۰۱).
نتیجه­ گیری: با توجه به اثربخشی تکنیک­های بازی درمانی با رویکرد شناختی رفتاری به کودکان با اختلال سلوکی، پیشنهاد می­شود در جهت کاهش اضطراب اجتماعی و بهبود سلامت روانی و جسمانی کودکان دارای اختلال سلوکی از این رویکرد استفاده گردد.

جمشید شهبازی، آناهیتا خدابخشی کولایی، حسین داوودی، حسن حیدری،
دوره ۷، شماره ۱ - ( پاییز ۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: علت عمده گرایش نوجوانان و جوانان به مصرف مواد مخدر عدم کنترل مهارت های هیجانی است. مطالعات گذشته نشان می دهند که دو الگوی درمانی شفقت به خود متمرکز بر ذهن آگاهی و دلبستگی محور به دلیل افزایش حس خودپذیری و توانایی بخشایش گری در افراد به ناراحتی هیجانی کمتری در آنها منجر می شود. پژوهش حاضر با هدف  مقایسه اثربخشی الگوی شفقت به خود متمرکز بر ذهن آگاهی و درمان دلبستگی محور بر احساس شرم نوجوانان پسر با گرایش به اعتیاد انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان شهرستان ازنا که در سال ۱۳۹۸ مشغول به تحصیل بودند است. نمونه گیری به شیوه تصادفی خوشه ای انجام شد. در نهایت ۴۵ دانش آموز برای پژوهش انتخاب شدند. سه گروه ۱۵ نفره به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و دیگری در گروه کنترل گنجانده شدند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس آمادگی به اعتیاد وید و بوچر (۱۹۹۲) و پرسشنامه احساس شرم، کوهن، وولف، پنتر و اینسکو (۲۰۱۱) بودند. گروه آزمون  طی ۸ و ۶ جلسه به ترتیب تحت درمان شفقت به خود متمرکز بر ذهن آگاهی و درمان دلبستگی محور قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که بین اثربخشی  درمان شفقت به خود متمرکز بر ذهن آگاهی و درمان دلبستگی محور بر احساس شرم نوجوانان پسر با آمادگی به اعتیاد در گروه های آزمون و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (۰/۰۰۱>p، ۴۱/۳۸f=).
نتیجه گیری: درمان شفقت به خود متمرکز بر ذهن آگاهی و درمان دلبستگی محور می توانند در کاهش احساس شرم نوجوانان با گرایش به اعتیاد مؤثر باشند. این دو الگو می تواند به متخصصان سلامت روان کمک کند تا با آگاهی از اثربخشی این دو الگو در درمان و مشاوره خود از طریق آنها به کاهش احساس شرم نوجوانان کمک کنند.

مهرسا کریم زاده، آناهیتا خدابخشی کولایی، حسین داوودی، حسن حیدری،
دوره ۷، شماره ۳ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه : مشکلات رفتاری کودکان به‌عنوان رفتارهای مقابله‏ای و برون نمود توصیف می‏شوند و غالباً متوجه دیگران از جمله؛ مادر به عنوان مراقب اصلی هستند تا خود کودک. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش الگوی والدگری مثبت بر خودکارآمدی ، ناگویی هیجانی و بار روانی مادران کودکان با مشکلات رفتاری انجام شد.
روش  : روش این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش ‏آزمون و پس ‏آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه پژوهش مادران کودکان با اختلالات مشکلات رفتاری شهر الیگودرز در نیمه اول سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸بودند که از میان انها مادران  ۳۰ دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند (هرگروه ۱۵نفر). گروه ازمایش ۱۲جلسه ۹۰دقیقه ای آموزش والدگری مبتنی بر روان شناسی مثبت را دریافت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های خودکارآمدی والدینی دومکا (۱۹۹۶)، ناگویی هیجانی تورنتو (۱۹۹۴)، مقیاس بار روانی پای وکویر (۱۹۸۴) و مقیاس مشکلات رفتاری کودکان کانرز(۱۹۹۸) ـ فرم والدین بودند. داده‏ها در این بخش با روش تحلیل واریانس آمیخته ، آزمون شاپیروویلک ، آزمون ماچلی و آزمون لوین باکمک نرم‏افزار SPSS  نسخه ۲۲ تجزیه‌وتحلیل شدند.
یافته ها : یافته ها نشان دادکه در مرحله پس آزمون بین آنها از نظر هرسه متغیر خودکارآمدی ، ناگویی هیجانی و بار روانی تفاوت معنی داری وجود داشت . به عبارت دیگر،آموزش برنامه والدگری مثبت باعث افزایش خودکارآمدی و p<۰/۰۵)  ۱۱/۶ F=)کاهش ناگویی هیجان,p<۰/۰۵).  ۲۳/۱۶=)و کاهش بار روانی(F=۸/۰۱, P<۰,۰۵)در مادران کودکان با مشکلات رفتاری شد.
نتیجه گیری : برنامه والدگری مبتنی بر روان شناسی مثبت با تاکید بر جنبه های روان شناسی مثبت از جمله؛ ارتقای عزت نفس، خودکارآمدی و تقویت جنبه های مثبت در زندگی می تواند به مادرانی که فرزندان دارای مشکلات رفتاری هستند کمک کند.

فاطمه باقری، عباس حیدری، زهرا منظری،
دوره ۹، شماره ۳ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: با پیشرفت در زمینه مراقبتهای پزشکی از نوزادان نارس میزان بقاء این نوزادان افزایش یافته است. شاخص های فیزیولوژیک نوزاد نارس مانند تعـداد تـنفس، اشـباع اکسیژن خون و ضربان قلب نشـان دهنـده وضـعیت سـلامتی آنهاست و تغییر در آنها مهمترین و اولـین علامـت تغییـر در سلامتی است. یکی از مداخلاتی که سالهای اخیر در نوزادان نارس انجام شده است؛ تحریکات بویایی است. اما تاکنون جمع‌بندی از تاثیر این مداخلات بر شاخص های فیزیولوژیک انجام نشده، لذا این مطالعه با هدف مرور و جمع بندی تاثیر این مداخله بر شاخص های فیزیولوژیک نوزادان نارس انجام شد.
روش : جستجو با استفاده از عبارات جستجو مربوط به PICO برای مطالعات مرتبط انجام شد. سوال پژوهش بدین صورت بود:"تحریکات بویایی چه تاثیری بر میزان اشباع اکسیژن خون و ضربان قلب در نوزادان نارس دارد؟"جستجوی گسترده ای در پایگاه های داده های الکترونیکیPubMed, Cochrane Library ،Web Of Science و Scopus تا۲۰ دسامبر۲۰۲۱ بدون محدودیت زمانی انجام شد. ایــن مطالعــه مــرور سیســتماتیک براســاس کتابچــه راهنمــای کــوکران و با استفاده از بیانیه PRISMA تنظیم شد معیار ورود، مطالعات اصیل پژوهشی که مداخلات بویایی اجرا شده در نوزادان نارس بود. مطالعات پایلوت بدلیل حجم نمونه متفاوت با مطالعات اصیل پژوهشی، همچنین چنانچه یک مقاله در چند منبع منتشر شده باشد، مقاله چاپ شده در منبع با اعتبارکمتر، مقالات غیرانگلیسی زبان، نامه به سردبیر و مداخلات بویایی بر روی نوزادان ترم و کودکان، از مطالعه حذف شدند.
یافته ها: از مجموع ۲۷۲ مطالعه تعداد ۸ مقاله واجد معیار ورود مورد بررسی قرار گرفت. از ۸ مطالعه استخراج شده،۲ مطالعه نیمه تجربی و ۶ مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده بودند. همچنین ۵۰ درصد (۴ مورد)کیفیت متوسط و ۵۰ درصد مقالات (۴ مورد) قوی بودند. رایحه درمانی با بوی شیر مادر، بوی وانیل و بوی مایع آمنیوتیک، باعث تغییر در اشباع اکسیژن خون و ضربان قلب نوزادان نارس شد. در بین تحریکات بویایی متعدد، استفاده از وانیل موثرتر بود.
نتیجه گیری: تحریکات بویایی بر بهبود میزان اشباع اکسیژن و تثبیت ضربان قلب در نوزادان نارس موثر می باشد. از آنجا که مداخله ای آسان و بدون عارضه می باشد و در ثبیث وضعیت فیزیولوژیک نوزادان نارس موثر است؛ توصیه به استفاده از این روش توسط پرستاران در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان می شود. البته با توجه با این اینکه در این زمینه تعداد نمونه ها کم و مطالعات کمی انجام شده است در تفسیر نتایج باید احتیاط شود.

عباس حیدری، ناهید عاقبتی، عالیه جلال الدینی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه:
خانواده مهمترین عامل برای اجتماعی شدن و رشد کودک است و والدین یکی از قدرتمند ترین تأثیرات را در زندگی فرزندان نشان می دهند. در طی این فرآیند، ساختار نقش شکل می گیرد. ساختار نقش متعادل می تواند به نفع همبستگی خانواده باشد. تعارضات نقش والدین یکی از عوامل خطر برای سلامتی روانی، مشکلات رفتاری و عاطفی کودکان است. وقتی کودکان در معرض تعارضات والدین قرار می گیرند؛ احساس ناامنی عاطفی دارند. این مطالعه با هدف تحلیل مفهوم تعارض نقش والدین انجام شد.
روش:

این مطالعه یک تحلیل مفهوم بود که در آن از روش۸ مرحله ای تحلیل مفهوم واکر و اوانت  استفاده شد. جستجوی گسترده در پایگاههای اطلاعاتی PubMed, CINAHL Psych info  Scopus وScience Web of با کلید واژه های family conflict, parents roles, family roles, father-child relation , mothers،   parents در محدوده سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲ انجام شد و ۱۳ مطالعه مرتبط استخراج شد.

یافته ها:
تعارض والدین مسائلی مانند مشکلات سلامت عاطفی، مشکلات اجتماعی ، مشکلات سلامت جسمی و روانی در کودکان ایجاد می کند. مفاهیمی مانند ابهام در نقش، انتظارات نقش، فشار نقش مادر، همسر ناکارآمد، اختلال سیستم خانواده، اختلال در فرایند خانوادگی مفاهیمی هستند که غالباً به جای تعارضات نقش والدین به کار می روند.
نتیجه گیری:
تعارض نقش زمانی رخ می دهد که انتظارات چند نقش با یکدیگر ناسازگار باشد. روابط نامناسب والدین ناسازگاری کودکان را به دنبال دارد. این مورد می تواند درون فردی، گروهی یا سازمانی باشد. والدین در واکنش به تغییرات و تعارضات نقش نگران می شوند. حل تعارضات والدین و داشتن یک رابطه مثبت، گرم و دلسوزانه در سلامت روانی کودکان تاثیر دارد. با توجه به اینکه این مفهوم جزء تشخیص های استاندارد پرستاری است، لذا پرستاران می توانند با استفاده از فرایند پرستاری در بالین برای مشکلات راه حل اساسی پیشنهاد دهند.


بهناز کرمی، آناهیتا خدابخشی کولایی، حسن حیدری، حسین داوودی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: مادران با فرزند معلول در کیفیت خواب خود دچار مشکل هستند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی روایت درمانی راه حل مدار و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر کیفیت خواب مادران با کودک پسر دارای معلولیت حرکتی درشت انجام شد.
روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند ناتوان حرکتی درشت مراجعه کننده به مرکز مشاوره موفقیت شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بودند، که از این تعداد ۴۵ مادر از طریق نمونه گیری تصادفی آسان و داوطلبانه برای ورود به مطالعه وارد شدند و به طورت گمارش تصادفی در سه گروه قرار گرفتند( دو گروه آزمایش (روایت درمانی راه حل مدار=۱۵، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس=۱۵) و یک گروه کنترل(۱۵ شرکت کننده). داده ها توسط پرسشنامه کیفیت خواب پیتسبورگ (PSQI) جمع آوری و با استفاده از تحلیل واریانس چندگانه و آزمون تعقیبی LSD و با نرم افزار آماری SPSS نسخه۲۶ تحلیل شدند.
نتایج: نتایج نشان داد که در مرحله پس‌آزمون، بین میانگین نمره کیفیت خواب در سه گروه تفاوت آماری معنی‌داری وجود دارد (P<۰/۰۵) . با این حال، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس; P<۰/۰۵)۱/۰۷ ± ۱۳/۵۳)در مقایسه روایت درمانی راه حل مدار ; P<۰/۰۵)۱/۴۷ ± ۱۷/۵۳) تأثیر بیشتری بر افزایش کیفیت خواب داشت . 
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی می توانند منجر به افزایش کیفیت خواب مادران شوند. با این حال، ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس در مقایسه با روایت درمانی راه حل مدار تأثیر بیشتری بر کیفیت خواب داشت. درمان های روان شناختی می توانند به مراقبت مادر از خود و فرزندش کمک کنند.

 


صفحه 1 از 1     

نشریه پرستاری کودکان و نوزادان Journal of Pediatric Nursing
Persian site map - English site map - Created in 0.08 seconds with 44 queries by YEKTAWEB 4714