مقدمه: خانواده عنصر کلیدی رشد و پرورش فرزندان است. کودکان پرورشگاهی که اقبال و بخت تجربه کردن محیط خانواده را ندارند از محیط گرم ورشد یافته خانواده محروم اند. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه شاخصهای سلامتروان کودکان بیسرپرست نگهداری شده در مراکز با کودکان سپرده شده نزد اقوام در استان لرستان بود.
روش: طرح این پژوهش توصیفی و از نوع مقطعی- مقایسهای (پسرویدادی) بود. جامعهی آماری این پژوهش را کلیه کودکان و نوجوانان بیسرپرست ۶ تا ۱۸ ساله نگهداری شده در مراکز و کودکان سپرده شده نزد اقوام تشکیل میدهند. ۵۴ کودک و نوجوان نگهداری شده در مراکز بین سنین ۶ تا ۱۸ سال استان لرستان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با ۵۴ نفر از کودکان و نوجوان سپرده شده نزد اقوام بر اساس سن، جنسیت و مقطع تحصیلی همتاسازی شدند و به سیاهه رفتاری کودک آخنباخ، پرسشنامه خودسنجی و فرم گزارش معلم پاسخ دادند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمرات اضطراب/ افسردگی، گوشهگیری/ افسردگی و شکایات جسمانی در کودکان بیسرپرست سپرده شده نزد موسسات و اقوام تفاوت وجود دارد (۰/۰۰۱> P). به عبارت دیگر کودکان بیسرپرست سپرده شده به موسسات از اضطراب/ افسردگی و گوشهگیری/ افسردگی بالاتر و شکایات جسمانی پایینتری برخوردارند.
نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده فراهم کردن شرایطی مناسب در دوره کودکی جهت ارضای نیازهای اساسی کودکان از جمله دلبستگی ایمن به خصوص برای کودکان پرورشگاهی که از محیط امن و با ثبات خانواده محرومند، برای رشد بهتر و موفقیت و پیشگیری از مشکلات روانشناختی در کودکان پرورشگاهی ضروری است.