[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
آموزش پرستاری
AWT IMAGE
..
روان پرستاری
AWT IMAGE
..
مدیریت ارتقای سلامت
AWT IMAGE
..
سامانه جامع رسانه ها
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۵ نتیجه برای پرخاشگری

آناهیتا خدابخشی کولایی، مهرنوش سبزیان، محمدرضا فلسفی نژاد،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: پرخاشگری و اضطراب یکی از عمده ترین مشکلات رفتاری در کودکان می باشد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر شعرخوانی و حرکات ریتمیک بر اضطراب و پرخاشگری در کودکان پیش دبستانی می باشد.
روش: پژوهش حاضر، از نوع تحقیق نیمه تجربی با پیش و پس آزمون با گروه کنترل است. ۳۰ کودک ۷-۶ ساله بر اساس معیار های ورود انتخاب شدند. آنها در دو گروه آزمایشی و کنترل تخصیص تصادفی شدند. گروه آزمایش شعرخوانی گروهی و حرکت های ریتمیک را در طول ده جلسه (هفته ای یک جلسه، هر جلسه به طور متوسط ۹۰ دقیقه ) دریافت کردند. تحلیل آماری با استفاده از تحلیل کواریانس انجام شد. ابزار تحقیق عبارتست از پرسشنامه خشم کودک نلسون، مقیاس اضطراب اسپنس بودند.
یافته ها: تفاوت معناداری بین پرخاشگری در کودکان پیش دبستانی قبل و بعد از مشاوره گروهی وجود داشت(p<۰,۰.۵, F=۵۷/۴۲۱ ,). همچنین، در نمرات میانگین اضطراب قبل و بعد از مشاوره گروهی تفاوت معناداری وجود داشت (p<۰.۰.۵, F= ۶۱/۴۳۲).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شعر درمانی و حرکات ریتمیک در بهبود مشکلات رفتاری چون پرخاشگری و اضطراب در کودکان پیش دبستانی موثر است. از این رو، پیشنهاد می گردد به عنوان یکی از مداخلات رفتاری کم هزینه در آموزش و کاهش مشکلات رفتاری مورد استفاده قرار گیرد.

سعید رضایی، آناهیتا خدابخشی کولایی، داوود تقوایی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: پرخاشگری و اضطراب از خصیصه های اصلی اختلالات برون سازی شده می باشد و در صورت عدم درمان منجر به تاثیرات منفی بر روابط فردی و اجتماعی در بزرگسالی می شود. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر نقاشی درمانی بر اضطراب و پرخاشگری در دانش آموزان دبستانی پسر می باشد.
روش: پژوهش حاضر، از نوع تحقیق نیمه تجربی با پیش و پس آزمون است. ۳۰ دانش آموز دبستانی که بالاترین نمره را در پرسشنامه کانرز والدین کسب کردند، در دو گروه آزمایشی (۱۵ نفر)  و کنترل (۱۵ نفر)  تخصیص تصادفی شدند. گروه آزمایش نقاشی درمانی را در طول ده جلسه (هفته ای یک جلسه، هر جلسه به طور متوسط ۴۵ دقیقه) دریافت کردند. اضطراب و پرخاشگری کودکان در ابتدا و انتهای جلسات درمانی با استفاده از پرسشنامه خشم کودک نلسون، مقیاس اضطراب اسپنس اندازه گیری شد. در نهایت،  تحلیل آماری با استفاده از تحلیل کواریانس انجام شد.
یافته ها: تفاوت معناداری بین در نمرات پیش آزمون (۵۳/۲±۴۱/۱۳۱) و پس آزمون (۸۷/۱۱۴±۲۳۹/۷) پرخاشگری (p<۰,۰۰۱. F=۲۸.۳۱۳) و همچنین، در نمرات پیش آزمون (۲۷/۸۰±۵۸۷/۵) و پس آزمون (۹۳/۷۵± ۴۹۷/۶) اضطراب (p<۰.۰۰۱, F=۱۵.۶۹۸) در دانش آموزان دبستانی قبل و بعد از مشاوره گروهی وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که نقاشی درمانی در بهبود مشکلات رفتاری چون اختلالات برون سازی شده در دانش آموزان دبستانی مؤثر است. از این رو، نقاشی درمانی می تواند به عنوان یکی از مداخلات درمانی در کاهش مشکلات رفتاری  کودکان مورد استفاده قرار گیرد.


محبوبه خیری حسن، آناهیتا خدابخشی کولایی، داوود تقوایی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: کودکان کار یکی از مهم­ترین آسیب­های اجتماعی است. این درحالی است که این پدیده با سوءاستفاده جنسی کودکان همبستگی دارد. این دو پدیده نتایج اجتناب پذیری بر روی سلامت روان دارد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر پرخاشگری و اضطراب در کودکان کار خیابانی با و بدون سوءاستفاده جنسی می­باشد.

روش: این پژوهش از نوع علی­­- مقایسه­ای است. ۶۰ کودک کار خیابانی با سوءاستفاده جنسی و ۶۰ کودک کار خیابانی بدون سوءاستفاده جنسی به روش نمونه­ گیری دسترس در شهر تهران در سال ۱۳۹۴ انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل فهرست خشم نیلسون (ChIA, ۲۰۰۰) و  مقیاس اضطراب اسپنس کودکان (SCAS, ۱۹۹۸) می­باشد. داده­ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) مورد تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: یافته­ها نشان داد تفاوت معناداری بین  اضطراب (۰,۰۰۱=p، ۴۲۷/۱۴ =F) و پرخاشگری (۰,۰۰۰۱ =p، ۲۴۸/۱۶ =F)  در بین کودکان کار خیابانی با و بدون سوءاستفاده جنسی وجود دارد( ۰/۰۰۱>p).

نتیجه گیری: این نتایج تاکید دارند سوءاستفاده جنسی در کودکان باید بعنوان یکی از فاکتوهایی که موجب افزایش اضطراب و پرخاشگری و همچنین فاکتوری که میزان اضطراب و پرخاشگری در میان کودکان کار را تشدید میکند  مدنظر قرار بگیرد.


آناهیتا خدابخشی کولایی، محمدرضا فلسفی نژاد، مطهره عباس قلی نژاد،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: پرخاشگری و احساس تنهایی، عوامل مهمی برای مشکلات خطرساز در آینده مانند بزهکاری، اضطراب و افسردگی کودکان است و بر اساس پژوهش ها کودکان کار دارای پرخاشگری و احساس تنهایی بالایی هستند. پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی قصه گویی بر کاهش پرخاشگری و احساس تنهایی کودکان کار  مهاجر افغانی پرداخته است.
روش: روش پژوهش حاضر، از نوع تحقیق نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری تمامی کودکان کار ۱۲-۸ ساله دختر و پسر مهاجر افغانی مراجعه کننده به جمعیت دانشجویی امام علی (ع) پاکدشت در سال ۱۳۹۵ بودند  که از میان آنها۳۰ کودک ، به روش نمونه گیری تصادفی ساده بر اساس فهرست اسامی کودکان انتخاب شدند.  سپس، به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند . گروه آزمایش ۱۲ جلسه ی یک ساعته قصه گویی ، دریافت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه خشم کودک نلسون (۲۰۰۰) و پرسش نامه احساس تنهایی آشرو ویلر (۱۹۸۵) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در پرخاشگری کودکان کار مهاجر افغان، پیش و پس از آزمون گروه آزمایش نشان نداد(P>۰/۰۱) ولی تفاوت معناداری در احساس تنهایی این کودکان در پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش، نشان داده شد(P<۰/۰۱).
نتیجه گیری: قصه گویی بر کاهش احساس تنهایی کودکان کار مهاجر افغانی مؤثر بوده است. هر چند که، اثربخشی برای کاهش میزان پرخاشگری آنها به دست نیامد. از این رو می توان از قصه درمانی به عنوان گزینه ای مکمل درمانهای روان شناختی، برای بهبود احساس تنهایی این کودکان در مراکز و جمعیت های حمایت از کودکان کار و بدسرپرست استفاده کرد.

صمیمه احمدی بوزندان، آناهیتا خدابخشی کولایی، محمدرضا فلسفی نژاد،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه : اختلال آسپرگر یکی از اختلالات طیف اوتیسم است که در جنسیت پسر شیوع بیشتری در مقایسه با دختر دارد. توجه اندک و غیرمداوم و پرخاشگری بالا از علائم روان شناختی این اختلال است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بازی درمانی کودک محور مبتنی بر طبیعت بر توجه و پرخاشگری کودکان پسر مبتلا به آسپرگر انجام شد.
روش : روش  پژوهش حاضر یک مطالعه مورد منفرد براساس مدل AB می باشد.جامعه آماری این پژوهش، کلیه کودکان پسر ۷ تا ۸ ساله مبتلا به اختلال آسپرگر در شهر کرج در سال ۱۳۹۶ بودند که به مدرسه اوتیسم نور مراجعه کرده بودند. نمونه مورد بررسی شامل ۳ کودک پسر برای انجام آزمایش و ۱ کودک پسر برای کنترل (جمعاً ۴ کودک پسر) بود که  با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند.جلسات بازی درمانی در طی۱۰جلسه ۱۲۰دقیقه ای در فضای باز(طبیعت)  در بازه زمانی سه ماهه و مرحله پیگیری نیز یک ماه پس از پایان جلسات درمان انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رفتاری راتر کودکان فرم والدین استفاده شد. همچنین، برای  تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل نموداری و ترسیمی ، تعیین درصد بهبودی  و شاخص تغییر پایا  استفاده شد.
یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که کودکان مبتلا به اختلال آسپرگر گروه آزمایش، در متغیر توجه، نسبت به خط پایه در نمرات تغییر و بهبودی ‏نشان دادند. درصد بهبودی کلی آن ها در متغیر توجه (۵۲درصد) محاسبه شد و نمرات شاخص تغییر پایا برای هر سه ‏کودک بیشتر از ۱/۹۶به دست آمد. بنابراین بازی درمانی کودک محور مبتنی بر طبیعت بر افزایش توجه کودکان مبتلا به اختلال آسپرگر از ‏نظر بالینی و آماری معنادار است. هم چنین نتایج آزمون پیگیری نشان داد که اثرات مداخله بعد از گذشت یک ماه از ‏اجرای آخرین جلسه ی بازی درمانی، هم چنان ادامه داشته است. نتایج به دست آمده از درصد ‏بهبودی (۵۳/۶درصد)، در مورد پرخاشگری این کودکان بعد از اجرای مداخله و آزمون پیگیری حاکی از کاهش این رفتار ‏بود . همچنین شاخص تغییر پایا برای سه کودک بیشتر از ۱/۹۶ به دست آمد که نشان دهنده­ی معناداری آماری بود. این تغییرات در مورد کنترل دیده نشد.
نتیجه گیری : بازی درمانی کودک محور مبتنی بر طبیعت به افزایش توجه و کاهش پرخاشگری در کودکان آسپرگر منجر می شود. لذا می توان از این مداخله، به عنوان روشی غیردارویی و روان شناختی موثر مورد روان شناسان و مشاوران در کار با کودکان آسپرگر قرار بگیرد.

کبری ملاحی، سیما قدرتی، حمیدرضا وطن خواه،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: پایتخت ها و شهرهای بزرگ بسیاری از کشورهای در حال توسعه محل زندگی و کار کودکان است. زندگی خیابانی با استرس ها و خطراتی همراه است. یکی از عمده ترین خطرات، سوءاستفاده جنسی است. رفتارهای ضد اجتماعی و پرخاشگری های جسمی به همراه ترس و خشم از آثار دائمی کودک آزاری است.
روش:پژوهش حاضر از نوع تحقیقات اثری و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری موردمطالعه دختران ۱۱ تا ۱۵ ساله آسیب دیده جنسی از گروه کودکان کار شهر تهران درسال ۱۳۹۷ می باشدو روش نمونه گیری هم نمونه گیری در دسترس با گمارش تصادفی است.از این طریق ۳۰ نفرنمونه انتخاب ودر دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری برای دو متغیر پرخاشگری و مهارتهای اجتماعی، پرسشنامه پرخاشگری نیلسون و پرسشنامه سنجش مهارتهای اجتماعی ماتسون می باشد. متغیر مستقل ده جلسه بازی درمانی گروهی گشتالتی است.
یافته ها: نشان داد که بازی درمانی گروهی با رویکرد گشتالتی حداقل در یکی از متغیرهای وابسته تفاوت معناداری ایجاد کرده است(پرخاشگری ۰/۰۰۲= ۲۳/۶۴=F و مهارتهای اجتماعی ۰/۰۰۲=   ۲۰/۶۹۵ = F و ۰/۰۰۲ P<).
نتیجه گیری: این نتایج نشان داد که با توجه به مشکلات رفتاری و روانی کودکان آسیب دیده جنسی از گروه کودکان کار یکی از موثرترین مداخله های درمانی، بازی درمانی با رویکرد گشتالتی خواهد بود.
واژگان کلیدی: بازی درمانی گروهی، رویکرد گشتالتی، کودکان کار، پرخاشگری، مهارتهای اجتماعی ، کودک آزاری جنسی.

مهیار راسخی نژاد، آناهیتا خدابخشی کولایی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: فرایند نمایش به رشد مناسب مهارت اجتماعی و کاهش تمایلات پرخاشگرانه در کودکان کمک می­کند. زمانی که فرد، خشم خود را در فضایی آزاد، بدون نقد شدن در صحنه اجرا می­کند، نسبت به رفتار خود و دیگران بینش پیدا می­کند که به درک عمیقی از رابطه اش منجر می شود .پژوهش حاضر با هدف اثربخشی روان نمایش گری بر افزایش مهارت اجتماعی و کاهش پرخاشگری کودکان پسر کار مهاجر افغانی انجام شده است .
روش: روش پژوهش حاضر یک طرح نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون بود . جامعه آماری کلیه پسران کار مهاجر افغان تحت پوشش جمعیت امام علی (ع) بودند . ۳۰ کودک کار که بیشترین نمرات پرخاشگری در پرسشنامه پرخاشگری نلسون (۲۰۰۰) و کمترین نمرات مهارت اجتماعی در پرسشنامه مهارت اجتماعی ایندربیتزن و فوستر (۱۹۹۲) را داشتند انتخاب شدند. سپس ۱۵ نفر با روش نمونه گیری تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند . برای گروه آزمایش ۱۵ جلسه ۶۰ دقیقه ای روان نمایشگری برگزار شد و پس از پایان جلسات بار دیگر آزمون گرفته شد . در مورد گروه کنترل اقدامی صورت نگرفت.
یافته ها: یافته­ها نشان دادند که استفاده از فنون روان نمایشگری به شیوه گروهی بر افزایش مهارت اجتماعی کودکان کار گروه آزمایش تأثیر معناداری دارد (۰/۰۵< P، ۲۵/۵۹= F).  همچنین مشاهده می­شود که استفاده از فنون روان نمایشگری به شیوه گروهی تأثیر معناداری بر کاهش پرخاشگری کودکان کار مهاجر افغان گروه آزمایش دارد (۰/۰۵< P ، ۱۸/۳۶= F).
 نتیجه گیری: روان نمایشگری بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه و افزایش مهارت اجتماعی در کودکان پسر کار افغانی موثر بوده است. از این رو، کاربرد این گونه مداخله های هنردرمانی در کنار سایر روشهای روان درمانی دیگر برای کاهش کنترل هیجانهای پرخاشگری و آموزش مهارتهای اجتماعی به مشاوران کودک و روان شناسان توصیه می شود. همچنین، کاربرد فنون روان نمایش به این کودکان فرصت بازی و سرگرمی را که به دلیل مشکلات و فقر اقتصادی مجبور به کار هستند می دهد.

فروزان نادری، نرگس صادقی، مریم مقیمیان،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: تعارض نقش در مادران شاغل، یکی از مهم ترین منابع ایجاد استرس برای شخص و خانواده است. گروه ‏های آسیب پذیر از جمله کودکان، با این تعارض دچار مشکلات متعددی خواهند بود. پژوهش حاضر با هدف  تعیین رابطه عوامل روانی- اجتماعی محیط کار با پرخاشگری کودکان کارکنان پرستاری زن شاغل در بیمارستان الزهراء اصفهان درسال ۱۳۹۷ انجام شد.
روش: مطالعه حاضر پژوهش توصیفی- همبستگی  است که در سال ۱۳۹۷ انجام گردیده است. تعداد ۱۱۰ نفر از پرسنل پرستاری زن شاغل در بخش‏های مختلف بیمارستان الزهرا(س) به همراه کودکان سن پیش از دبستان آنها بود. گرداوری داده‏ها توسط پرسشنامه‏های جمعیت شناختی، عوامل روانی – اجتماعی کپنهاگ و پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انجام گرفت.
یافته ­ها: میانگین نمره تعارض کار – خانواده پرسنل پرستاری۱۸/۷۶±۷۷/۴۳و رفتارهای توهین آمیز آنها  ۵/۵۳±۹/۸۶ از ۱۰۰ نمره بود که به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را از بین عوامل روانی- اجتماعی محیط کار بر پرخاشگری کودکان داشت.  میانگین نمره پرخاشگری کودکان این افراد، ۱۸/۸۲±۲۷/۳۳از ۸۴ نمره به دست آمد. آنالیز رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که به ترتیب اهمیت، نمرات رضایت شغلی، تعارض کار- خانواده و سلامت و رفاه پیش بینی کننده­­های معناداری برای نمره پرخاشگری کودکان بودند (۰/۰۵ P <) و در حضور این سه عامل، نمرات سایر عوامل روانی- اجتماعی پیش بینی کننده­های معناداری برای نمره پرخاشگری کودکان نبودند.
نتیجه گیری:  در این مطالعه، همه عوامل روانی- اجتماعی محیط کار مادران تاثیرمستقیم بر پرخاشگری کودکان نداشته است، که این موضوع، حاکی از توجه مادران شاغل در حوزه سلامت به نقش مهم مادری در رشد عاطفی - روانی کودکان و کنترل عوامل موثر در ایجاد تعارض کار- خانواده است اما آنچه به مدیران حوزه سلامت مربوط است این است که به مولفه های شغلی کارکنان توجه ویژه داشته باشند.

پگاه تقوی، عذرا محمدپناه اردکان، آزاده چوبفروش زاده،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: هوش اخلاقی یکی از عوامل تاثیرگذار در تربیت کودک است که می­تواند رشد فردی و اجتماعی او را تحت تاثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بر رفتار نوع­دوستی و پرخاشگری کودکان زیر ۷ سال انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه­ تجربی بود که در آن از طرح پیش ­آزمون _پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی کودکان ۴ تا ۷ سال استان یزد در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ تشکیل دادند، که تعداد ۳۰ کودک به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و گواه گمارش شدند. برنامه مداخله­ای شامل هفت جلسه ۳۰ دقیقه­ای آموزش هوش اخلاقی بود که به کودکان گروه مداخله ارائه شد. ابزار جمع­آوری داده­ها شامل دو پرسش­نامه پرخاشگری در کودکان پیش­دبستانی واحدی و همکاران(۱۳۸۷) و توانایی­ها و مشکلات گودمن و همکاران(۱۹۹۷) بود. برای شرکت­کنندگان هر دو گروه، قبل و بعد از اجرای مداخله­ و هم­چنین بعد از سه هفته از انجام مطالعه(مرحله پیگیری)، این پرسش­نامه­ها تکمیل شد. در نهایت، داده­ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد.
نتایج: پس از انجام مداخله، بین نمرات در گروه مداخله و کنترل پس از مداخله و هم­چنین پس از گذشت سه هفته از مداخله (مرحله پیگیری(، تفاوت معناداری وجود داشت. پرخاشگری در کودکان کاهش پیدا کرده بود (۰/۰۰۱>P) و رفتار نوع­دوستی در کودکان افزایش پیدا کرده بود (۰/۰۵>P).
نتیجه گیری: آموزش­ مولفه­های هوش اخلاقی بر بهبود پرخاشگری و نوع­دوستی کودکان زیر ۷ سال موثر است و می­توان برای بهبود پرخاشگری و نوع­دوستی کودکان زیر ۷ سال از آموزش هوش اخلاقی استفاده کرد.

حانیه غلامزاده نیکجو، مرضیه علیوندی وفا، سید محمود طباطبائی، نعیمه محب،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: مشکلات رفتاری به عنوان مجموعه پیچیده­ای از مشکلات هیجانی، شناختی و رفتاری می­باشند، که به وسیله فقدان کنترل و عدم پایبندی به اصول اخلاقی و اجتماعی و اختلال در رفتار به شیوه مطلوب جامعه شناخته می­شوند. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر تکانشگری و پرخاشگری دانش­ آموزان با مشکلات رفتاری بود.
روش : روش پژوهش حاضر نیمه­مداخله­ی طرح پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری کلیه دانش ­آموزان دختر و پسر دوره دوم ابتدائی (کلاس چهارم، پنجم و ششم) با مشکلات رفتاری شهرستان تبریز بودند. نمونه پژوهش نیز شامل ۳۶ دانش ­آموز دختر و پسر دوره دوم ابتدائی با مشکلات رفتاری بودند. برای انتخاب نمونه، ابتدا از ناحیه ۳ آموزش و پرورش شهر تبریز، به صورت خوشه­ای سه مدرسه ابتدائی دوره دوم دختر و سه مدرسه دوره دوم پسر انتخاب شدند و پرسشنامه مشکلات رفتاری کوای و پترسون توسط معلم تکمیل گردید و از میان دانش­ آموزانی که نمره بالایی در پرسشنامه مشکلات رفتاری کوای و پترسون کسب کرده بودند، ۳۶ نفر با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه نهایی انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه مداخله (۱۸ نفر) و شاهد (۱۸ نفر) جایگزین شدند. برای جمع ­آوری داده­ها از چک لیست تجدید نظرشده مشکلات رفتاری، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (۱۹۹۲) و مقیاس تکانشوری بارات (۱۹۹۴) استفاده شد.
نتایج : درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر پرخاشگری و تکانشگری کودکان در گروه مداخله معنادار است (۰/۰۰۱>P)؛ با توجه به مجذور ایتا در هر یک از متغیرهای پرخاشگری (بدنی، کلامی، خشم و خصومت) به ترتیب ۰/۲۴۰، ۰/۲۶۰، ۰/۱۹۶ و ۰/۲۲۱ و تکانشگری (عدم برنامه­ریزی، حرکتی و شناختی) به ترتیب ۰/۲۷۰، ۰/۲۸۳ و ۰/۲۵۱ درصد تغییرات با توجه به درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان تبیین می­شوند.
نتیجه ­گیری: درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر کاهش تکانشگری و پرخاشگری در کودکان با مشکلات رفتاری مؤثر است.

فاطمه کشتکار، قاسم نظیری، مسعود محمدی، نجمه فتح،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: نوجوانی دوره ای است که به دلیل تحولات جسمانی و روانی و اجتماعی شیوع رفتارهای خودجرحی و پرخاشگری در آن افزایش می­یابد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر خودزنی و پرخاشگری دانش آموزان با رفتار خودجرحی مقطع دبیرستان شهر شیراز صورت گرفت.
روش : این تحقیق از نوع پژوهش­های نیمه آزمایشی و با پیش‌آزمون، پس آزمون، پیگیری و با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دختران نوجوان در سنین ۱۸-۱۴ ساله بود که به کلینیک مشاوره آموزش و پرورش شهر شیراز در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ ارجاع داده شده بودند. با روش نمونه­ گیری در دسترس ۳۰ نفر که معیارهای ورود به تحقیق را دارا بودند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. ابزارهای پژوهشی شامل پرسشنامه پرخاشگری و پرسشنامه آسیب به خود بود که در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط شرکت­کنندگان تکمیل شد. برای مادران گروه آزمایش آموزش مدیریت والدین طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه­ای اجرا شد و در طی این مدت گروه شاهد درمانی دریافت نکرد. داده­های حاصل با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مکرر تحلیل شد.
نتایج : طبق نتایج، میانگین گروه آزمایش برای پرخاشگری و خودزنی در پیش آزمون به ترتیب ۸۷/۱۲۱ و ۸۷/۱۵ بود که در پس آزمون به ۹۳/۶۲ و ۳۳/۹ کاهش یافت. آزمون منبع اثر زمان، آزمون منبع اثر گروه و آزمون منبع اثرهای تعامل زمان و گروه در نمرات خودزنی و آسیب به خود در سطح ۰۰۱/۰ معنادار بود. بنابراین آموزش مدیریت والدین در کاهش نمرات پرخاشگری و خودجرحی به طور معناداری موثر بوده است.
نتیجه ­گیری: بر اساس نتایج این مطالعه آموزش مدیریت والدین در کاهش پرخاشگری و خودجرحی دانش آموزان با رفتار خودجرحی مقطع دبیرستان شهر شیراز مؤثر بود. بنابراین متخصصان می توانند با طراحی برنامه­های آموزشی مبتنی بر مدیریت والدین به کاهش پرخاشگری و رفتار خودجرحی در دانش آموزان کمک کنند.


مریم حاتمی موسی آبادی، زهره لطیفی، محمد سلطانی زاده،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

 مقدمه : هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش خودشفابخشی بر شفقت خود، عزت‌نفس و پرخاشگری نوجوانان دختر بدسرپرست بود.
 روش: روش پژوهش به شیوه‌ی نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون-پیگیری با گروه کنترل اجرا شد. جامعه‌ی آماری پژوهش شامل دختران نوجوانان بدسرپرست شهر اصفهان بود که به منظور اجرای پژوهش، از طریق فراخوان عمومی در مراکز مشاوره ۴۰ نفر که تمایل به شرکت در طرح را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۲۰ نفر) و گواه (۲۰ نفر) گمارده شدند. پرسشنامه‌های شفقت خود ریس، پامیر، نف و ون‌گاچت (۲۰۱۱)، عزت‌نفس کوپراسمیت (۱۹۶۷) و پرخاشگری آیزینک و گلین ویلسون (۲۰۱۱) به‌عنوان پیش آزمون اجرا و سپس گروه آزمایش تحت ۱۴ جلسه (به صورت هفته‌ای یک جلسه ۳۰ دقیقه‌ای) آموزش خودشفابخشی قرار گرفتند و پس از اتمام آموزش پس‌آزمون و پس از یک ماه پیگیری، برای هر دو گروه اجرا شد.
نتایج : برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل واریانس مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی در افزایش شفقت خود و عزت‌نفس و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه شرکت‌کنندگان تأثیر معناداری داشته است (۰/۰۵>p).
نتیجه‌گیری: بنابر نتایج تحقیق انجام شده می‌توان روش آموزشی خودشفابخشی را بعنوان یکی از رویکردهای جدید مثبت گرا جهت افزایش سلامت روانشناختی دختران نوجوان بدسرپرست با اثرات نسبتا پایدار، برای افزایش مهارت‌های خود مراقبتی به کاربرد.

مهسا حسین پور پاکزاد، هادی فرهادی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: امروزه یکی از مهم‌ترین موارد سرگرم‌کننده، بازی‌های رایانه‌ای است که توجه کودکان را به خود جلب کرده و تأثیرات مخربی نیز بر جسم و روان آن‌ها باقی گذاشته است؛ بنابراین لزوم توجه و استفاده از روش­های جدید در جهت بهبود وضعیت موجود حائز اهمیت است.
روش : پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی بازی‌درمانی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری بر اعتیاد به بازی‌های رایانه‌ای، پرخاشگری و استرس
تحصیلی کودکان ۱۰ تا ۱۱ سال شهر اصفهان انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون همراه با دوره­ی پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمام کودکان ۱۰ تا ۱۱ سال اصفهان در سال بود. نمونه آماری نیز شامل ۳۰ نفر از کودکانی بود که بیشترین اعتیاد به بازی‌های رایانه‌ای را داشتند و به شیوه‌ی نمونه‌گیری در دسترس انتخاب‌شده و به دو گروه ۱۵ نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در ادامه گروه آزمایش ۱۰ جلسه ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقه‌ای آموزش دریافت کردند. ابزارهای مورد استفاده برای جمع­آوری اطلاعات شامل پرسشنامه‌ی اعتیاد به بازی‌های رایانه‌ای سلطانی و فرهادی (۱۳۹۵)، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (۱۹۳۲) و پرسشنامه استرس تحصیلی زاجاکاو (۲۰۰۵) بود. به‌منظور تحلیل داده‌ها نیز از نرم‌افزار آماری SPSS-۲۳ و آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر نشان داد که بازی‌درمانی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری در کاهش اعتیاد به بازی‌های رایانه‌ای، پرخاشگری و استرس تحصیلی کودکان ۱۰ تا ۱۱ سال مؤثر بوده است.
نتیجه‌گیری: یافته‌های این پژوهش بر تأثیر آنلاین بازی‌درمانی شناختی رفتاری بر اعتیاد به بازی‌های رایانه‌ای، پرخاشگری و استرس تحصیلی تأکید دارد؛ بنابراین پیشنهاد می­گردد درمانگران از این‌ رویکرد درمانی به‌عنوان یک روش سودمند بهره ببرند.


کبری منصوری، آناهیتا خدابخش کولائی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: در عصر حاضر پرخاشگری و رفتارهای پرخطر دوران نوجوانی، سبب نگرانی شده است زیرا این دو اختلال روانشناختی زیربنای مشکلات روانی، جسمی، اجتماعی، رفتاری و آموزشی در آینده افراد خواهد بود. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مصاحبه انگیزشی بر پرخاشگری و رفتارهای پر خطر نوجوانان دختر انجام شد.
روش : این مطالعه­ی شبه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان دختر که محدوده­ی سنی آنها ۱۸-۱۶ سال بود که در سال ۱۴۰۲ در دبیرستان­های شهرستان ورامین مشغول به تحصیل بودند. تعداد ۲۴ نفر از آنها با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به‌طور تصادفی در دو گروه ازمایش (۱۲) و گروه کنترل (۱۲) جایگزینی تصادفی شدند. ابزارهای جمع‌آ‌وری داده‌ها شامل پرسشنامه پرخاشگری باس و پری و رفتارهای پرخطر محمدخانی بودند. سپس برنامه مداخله درمانی- آموزشی مصاحبه انگیزشی در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای به‌طور هفتگی، برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل در طول این مدت هیچگونه مداخله روانشناختی دریافت نکردند.
نتایج : با توجه به یافته های پژوهش می­توان گفت مداخله الگوی مصاحبه انگیزشی بر هر دو متغیر پرخاشگری و رفتارهای پرخطر نوجوانان دختر موثر بوده است (۰۵/ ۰>p). با توجه به میانگین‌های تعدیل شده می‌توان نتیجه گرفت که مداخله گروه الگوی مصاحبه انگیزشی توانست موجب کاهش معنی‌دار پرخاشگری و همچنین کاهش معنی‌دار رفتارهای پرخطر شود.
نتیجه‌گیری: می‌توان از الگوی مصاحبه انگیزشی به‌منظور کاهش پرخاشگری و رفتارهای پرخطر نوجوانان دختر استفاده نمود. مصاحبه انگیزشی به شرکت کنندگان فرصت تجربه همدلی، توجه مثبت نامشروط و پذیرش خویشتن را در جلسه درمان ارائه داد. از این روش می توان برای پیشگیری از رفتارهای پر خطر در دختران نوجوان استفاده کرد.

فهیمه پیامی، عذرا محمدپناه اردکان، یاسر رضاپور میرصالح، فهیمه جباری،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: کاهش رفتارهای منفی کودکان تحت تأثیر شیوه تربیت و برخورد والدین قرار دارد. لذا این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش والدینی گروه‌محور بر کاهش رفتارهای منفی کودکان ۶ تا ۸سال انجام شد.
روش :این مطالعه با رویکردکمّی و به روش نیمه‌آزمایشی و با به‌کارگیری طرح پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش متشکل از مادران کودکان ۶ تا ۸سال در شهر اردکان در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بود که با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس، ۳۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۵ نفری (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند. شرکت‌کنندگان به پرسش‌نامه‌ استاندارد فرم والدین مشکلات رفتاری کودکان شهیم و یوسفی (۱۳۷۸) پاسخ دادند. سپس، پروتکل آموزش والدینی گروه‌محور نیز در طی ۸ جلسه ۵/۱ ساعته به گروه آزمایش آموزش داده شد در حالی که اعضای گروه گواه هیچگونه مداخله‌ای را دریافت نکردند. در پایان نیز داده‌های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-۲۶ و آزمون‌ تحلیل کوواریانس، تحلیل شدند.
نتایج: نتایج نشان داد که آموزش والدینی گروه‌محور بر اساس تعامل زمان و عضویت گروهی، بر کاهش رفتارهای منفی کودکان ۶ تا ۸ سال شامل نقص‌توجه (۰/۰۰۱P= ،۱۱۱/۰۳F=)، ترس (۰/۰۰۱P= ،۲۰/۷۱F=)، پرخاشگری (۰/۰۰۱P= ،۱۲۰/۹۰F=) و بهبود رفتار اجتماعی (۰/۰۰۹P= ،۶/۵۹F=) تأثیر معناداری داشته است.
نتیجه گیری: بنابراین نتیجه می‌گیریم که آموزش والدینی گروه‌محور برکاهش رفتارهای منفی کودکان ۶ تا ۸سال، می‌تواند گزینه مناسبی برای کاهش رفتارهای منفی کودکان ۶ تا ۸سال باشد. لذا برگزاری جلسات اولیاء و مربیان با این محتوا، در مدارس ضروری است تا این مهارت‌ها به والدین آموزش داده شود.


صفحه 1 از 1     

نشریه پرستاری کودکان و نوزادان Journal of Pediatric Nursing
Persian site map - English site map - Created in 0.07 seconds with 47 queries by YEKTAWEB 4714