۱۶ نتیجه برای رشد
کبری کرمی، لیلا عباسی، فتانه مریدی، فاطمه فلاح، زهرا بیات، سیده نگار پوروخشوری،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: سرعت رشد بلوغ در سال اول زندگی سریعتر است. ارزیابی تکاملی کودک یکساله میتواند نمایانگر وضعیت بعدی و نشاندهنده بسیاری از کاستیهایی باشد که با مداخله قابلدرمان است؛ لذا بررسی وضعیت تکاملی این کودکان بهمنظور درمان و دادن آگاهی لازم به والدین در موارد مرتبط ضروری است. مطالعه حاضر باهدف ارزیابی شاخصهای تکاملی در کودکان یکساله شهر خرمآباد انجام شد.
روش: در مطالعهای توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی , ۷۶۴ کودک مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر خرمآباد به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات در مردادماه سال ۱۳۹۰ از ۱۷ مراکز بهداشتی درمانی انجام شد. شرایط ورود به مطالعه فقدان بیماری جسمی مادرزادی در کودک، نارس نبودن، داشتن پرونده خانوار بهداشتی در مرکز بهداشت و داشتن ثبت مراجعات منظم بود .قد و وزن کودکان با ترازو و متر مورد پایش قرار گرفت، ارزیابی شاخصهای تکاملی با استفاده از ابزار استاندارد، پرسشنامه دوقسمتی ASQ انجام شد.
یافتهها:۳۸۷ نفر (۶۶/۵۰ درصد) از مشارکت کنندگان پسر و ۳۷۶ نفر (۴۹/۳۴ درصد) دختر بودند. در کل نحوه تکامل:۸۲/۸% طبیعی، ۷/۹% کل حیطههای تکامل غیرطبیعی داشتند و ۱۶/۳% حداقل در یک حیطه غیرطبیعی بودند. آنالیز داده ها نشان داد بین عوارض خاص دوره نوزادی، وزن تولد، رتبه تولد (سوم و بالاتر بودن)، سن بالای مادر، عوارض بارداری (اپی لپسی)، مصرف سیگار و الکل در مادر و سابقه عقبماندگی ذهنی در خانواده و وضعیت اقتصادی خانواده و بروز اختلال تکاملی رابطه معنیدار آماری وجود دارد (p<۰/۰۵)؛ اما بین جنسیت نوزاد، نوع زایمان، نوع تغذیه، تحصیلات پدر و مادر، شغل مادر، سابقه نازایی و سابقه سقط با بروز اختلال تکاملی در مراحل مختلف رابطه معنیدار آماری وجود ندارد (p>۰/۰۵).
نتیجهگیری: در این مطالعه ۱۶/۳ درصد از کودکان با اختلال تکاملی در حیطههای مختلف برقراری ارتباط، حرکات درشت و حرکات ظریف تشخیص داده شدند. این مسئله نشان می دهد تکامل کودکان به طور خاص در مراکز بهداشتی و درمانی مورد پایش قرار نمیگیرد و آنچه بررسی میشود بررسی وزن و قد و دور سر کودک است بسیاری از این اختلالات که با بررسی های صحیح می توانند در کودکی تشخیص و درمان شوند تشخیص داده نشده و گاهاً اثرات غیر قابل برگشتی در بزرگسالی از خود به جای میگذارند
پریسا رسولی، فاطمه شبیری، فاطمه چراغی، راضیه رسولی، وحید قنبری،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه : اضطراب و افسردگی در دوران بارداری می تواند روی شاخص های رشدی بدو تولد و زایمان زودرس تاثیر بگذارد، لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه اضطراب و افسردگی سه ماهه سوم بارداری بر شاخص های رشدی بدو تولد و زایمان زودرس در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر همدان ۹۱-۱۳۹۰ می باشد.
روش: در مطالعه توصیفی - تحلیلی حاضر ۲۵۰ مادر باردار در سه ماهه سوم بارداری از ۷ مرکز بهداشتی درمانی بر اساس معیارهای ورود به مطالعه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید و از سه پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، اضطراب دوران بارداری وندِنبرگ و افسردگی ادینبورگ اطلاعات جمع آوری گردید. روایی و پایایی پرسشنامه ها در مطالعات قبلی بررسی و تایید گردیده است. هویزینک و همکاران بیان می کنند که پرسشنامه ۱۰ سوالی اضطراب دوران بارداری وا ندِنبرگ از محتوی خوبی برخوردار است آنها پایایی خرده مقیاس های این پرسشنامه را در مورد ترس از زایمان معادل ۰/۸۳ و ترس از تولد نوزادی با معلولیت ذهنی و جسمی را معادل ۸۷/۰ نگرانی در مورد ظاهر را معادل ۰/۸۸ بدست آوردند در مورد پرسشنامه افسردگی ادینبورگ روایی این ازمون با استفاده از شیوه تعیین ضریب همبستگی همزمان ازمون ادینبورگ و آزمون افسردگی بک معادل ۷۸/۰ محاسبه گردیده و پایایی این ازمون از روش آلفای کرونباخ و روش دونیمه کردن معادل ۸۸/۰ برآورد گردید برای تحلیل داده ها ازآمار توصیفی و آزمونهای کای اسکوئر و کروس کالوالیس، یو من ویتنی، همبستگی اسپیرمن استفاده گردید.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار نمره اضطراب و افسردگی در سه ماهه سوم بارداری به ترتیب (۷/۹ ± ۳۰/۷) و (۴/۱ ± ۳/۱۲) برآورد گردید یافته های اصلی نشان داد که بین اضطراب و افسردگی سه ماهه سوم بارداری و شاخص های رشدی بدو تولد اختلاف معناداری یافت نشد((p>۰/۰۵. ولی بین اضطراب و افسردگی سه ماهه سوم بارداری و زایمان زودرس اختلاف معناداری مشاهده گردید(۰۵/ ۰ > p)
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که ارتباط مثبت بین اضطراب و افسردگی با زایمان زودرس وجود دارد که می تواند مورد استفاده متخصصانی که با بهداشت روان زنان باردار سروکار دارند بویژه کارشناسان مراکز بهداشتی درمانی که مراقبت های دوران بارداری را به صورت مستمر انجام می دهند قرار بگیرد.
لیلا منصوری فر، فاطمه محمدیان، مهربانو امیرشاهی، محمد احمدوند، فرشته ناروئی، اکرم ثناگو، مرضیه میرشکاری، لیلا میرشکاری،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده
کورنلیا دلانژه (Cornelia de Lange) یک سندرم نادر است که با ناهنجاری های متعدد مادرزادی از جمله میکروسفالی، عقبماندگی ذهنی، تأخیر در رشد و نمو، هیپرتریکوز، نقائص قلبی، گوارشی، کلیوی و اندامهای فوقانی مشخص میگردد. شیوع این سندرم ۱ در هر ۳۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ تولد زنده است. تشخیص بیماری اساساً بر مبنای تظاهرات بالینی است. این سندرم از طریق اتوزوم غالب یا وابسته به کروموزوم X ، با جهش در حداقل پنج ژن NIPBL، SMC۱A، HDAC۸، RAD۲۱ و SMC۳ میتواند انتقال یابد. این مقاله به معرفی یک مورد از سندرم کورنلیا دلانژه میپردازد.
معرفی بیمار: این مطالعه یک نوزاد پسر ۴۰ هفته مبتلا به سندرم کورنلیا دلانژه را گزارش میکند که با سونوگرافی تشخیص داده شده بود. تظاهرات بالینی شامل شکاف کام و لب، بزرگی قلب، عدم نزول بیضهها، تغییرشکل هر دو دست از ناحیه آرنج و وجود تنها یک انگشت در دستها بودند. وی سه روز بعد از تولد وفات شد.
نتیجهگیری: افزایش آگاهی در مورد این سندرم منجر به تشخیص زودرس و کاهش موربیدیتی میشود.
سید عبدالمطلب حسنی، سید جلیل سیدی اندی، محمود حاجی احمدی، افسانه بختیاری، ندا احمدزاده،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: سازمان جهانی بهداشت دو مجموعه از استانداردهای رشد کودکان را به عنوان یک ابزار بین المللی برای ارزیابی رشد ارائه کرده است. براساس تحقیقات موجود، حدود ۴۳٪ کودکان کمتر از ۵ سال دچار بازماندگی از رشد هستند. بنابراین مطالعه حاضر به منظور ارزیابی تطابق منحنی رشد و نمو (وزن، قد و دور سر) کودکان صفر تا دو ساله شهر آمل با استانداردهای جهانی رشد انجام گردید.
روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه توصیفی – تحلیلی بود که از طریق سرشماری تعداد ۲۸۰ کودک سالم از بین کودکان مراجعه کننده به ۱۴ مرکز بهداشتی – درمانی شهری انتخاب گردیدند، به طوری که این کودکان حداقل ۶ بار مراجعه برای پایش رشد در کل دو سال داشته اند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه پژوهشگر ساخته که قبلا"روایی و پایایی آن تایید گردیده بود، از روی پرونده های خانوار گردآوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از بین ۲۸۰ نمونه، ۱۳۳ نفر (۴۷/۵%) پسر و ۱۴۷ نفر (۵۲/۵%) دختر در مطالعه حاضر شرکت داشتند. نتایج نشان داد که در ۷۳/۹% کودکان، رشد در ابعاد مختلف وزن، قد و دور سر، طبیعی بوده است. همچنین در ماه های مراجعه، هر سه بعد رشد کودکان شامل وزن، قد و دور سر با جنسیت کودکان اختلاف معنی دار آماری داشتند ولی با سن مادران، نوع زایمان، مرتبه تولد و نیز مصرف شیر مادر تفاوت معنی دار آماری نداشتند.
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر می توان گفت رشد کودکان تحت مطالعه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی– درمانی شهر آمل منطبق بر استانداردهای دو گانه رشد و نمودارهای رشد می باشد و اکثریت کودکان مورد پژوهش (۷۳/۹ %) در ابعاد مختلف رشد ( وزن، قد و یا دور سر ) در محدوده طبیعی قرار داشتند.
مرادعلی زارعی پور، حمید رضا فرخ اسلاملو، موسی قلیجی قوجق،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی تکاملی کودک یکساله میتواند نمایانگر وضعیت بعدی و نشان دهنده بسیاری از مشکلاتی باشد که با مداخله قابل درمان است؛ هدف این مطالعه بررسی رشد تکاملی کودکان در سال اول زندگی بر اساس پرسشنامه ASQ در سال ۹۴ در شهر ارومیه می باشد.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی که ۴۲۲ کودک ۶- ۱۲ ماهه، وارد پژوهش شدند نمونه گیری به صورت چند مرحله ای انجام شد. با استفاده از روش احتمالی خوشهای، ۱۰ مرکز بهداشتی درمانی شهری ارومیه انتخاب شده و سپس بر اساس تعداد مراجعین، به هر خوشه سهمیه ای تعلق گرفت. وضعیت تکامل کودکان توسط آزمون تکاملی "پرسشنامه سنین و مراحل" ASQ))سنجیده شد. اعتبار و پایایی به ترتیب ۰/۸۴ و ۰/۹۴ و توانایی تست در تعیین اختلال تکاملی بیش از ۹۶ درصد می باشد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶، و آزمون های همبستگی پیرسون، تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: ۵۰,۵ درصد از کودکان دختر بودند شیوع تاخیر تکاملی در کودکان ۱۸.۸ درصد و بیشترین شیوع مربوط به حیطه برقراری ارتباط( ۷.۱ درصد) و کمترین شیوع مربوط به حیطه حرکات درشت (۰.۹ درصد) بود و تأخیر رشد تکاملی در کودکان پسر بیشتر از دختران بود همچنین بین حیطه برقراری ارتباط و حرکات درشت (R=۰,۲۰۹، P=۰,۰۰۱)، برقراری ارتباط و شخصی-اجتماعی (R=۰,۱۲۲، P=۰,۰۱۲) همبستگی مثبت معنی دار مشاهده شد.
نتیجه گیری: با توجه به تعداد قابل توجهی تأخیر تکاملی کودکان توصیه می شود برنامه های بیماریابی و پیگیری مداوم از نظر رشد تکاملی کودکان انجام گیرد.
مریم قربان زاده، فاطمه نسیمی، حسین زراعتی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی چگونگی روند تکاملی کودکان، وسیله ای مطمئن جهت بررسی وضعیت سلامت آنها است. چرا که با تشخیص زودرس اختلالات تکاملی و درمان به موقع آن می توان از عوارض و اختلالات عصبی غیر قابل جبرانی پیشگیری نمود
روش: این مطالعه یک پژوهش توصیفی – مقطعی است که جامعه ی پژوهش کودکان ۴ تا ۲۴ ماهه تحت پوشش مراکز بهداشتی –درمانی شهر جهرم می باشد. نمونه گیری به صورت نمونه گیری آسان انجام شد. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه سنین و مراحل (ASQ) بود که جهت بررسی رشد و تکامل توسط والدین تکمیل شد. هر پرسشنامه دارای ۳۰ سوال است و حیطه های فردی- اجتماعی ، حرکات ظریف، حرکات درشت، برقرای ارتباط و حل مسئله را مورد ارزیابی قرار می دهد.
یافته ها: از ۱۵۵ کودک مورد بررسی ۱۰۲ مورد دختر (۵۸ درصد) و ۵۳ مورد پسر (۳۰ درصد) بودند. میانگین سن کودکان مورد بررسی ۵±۱۰ ماه بود. اکثر کودکان در دامنه سنی ۱۲ ماهگی (۳۶درصد) بودند. کمترین امتیاز مربوط به برقراری ارتباط (۷/۵۰±۵۲/۴) و بیشترین امتیاز مربوط به حل مشکل (۵/۰۱±۵۶/۷) بوده است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه ، تاخیر تکاملی در حیطه برقرای ارتباط در کودکان مشاهده شد. توصیه میشود در شناسایی هرچه سریع تر آنها اقدام نموده تا این کودکان قبل از ورود به مدرسه درمان شده و از بروز مشکلات تحصیلی، اجتماعی و شغلی آنها در آینده پیشگیری گردد.
لیلا محمدی، پریسا حجازی دینان، پروانه شمسی پور دهکردی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: کودکی، مهمترین دوران شکوفایی انسان و اساسیترین پایه برای تأمین سلامت در دورههای زندگی از لحاظ جسمانی، روانی، اجتماعی و شناختی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه شایستگی حرکتی، اندازههای نموی و شاخص تودهبدنی کودکان ۴-۶ سال شهر تهران در سه محیط مهدکودک، خانه و شیرخوارگاه انجام شد.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش کودکان دختر و پسر ۶-۴ساله شهر تهران در سه محیط متفاوت بودند. ۹۰ کودک (۳۰ نفر در هر یک از محیط های مهد، خانه و شیرخوارگاه) بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه مشخصات فردی، فرم کوتاه آزمون تبحر حرکتی بروینینکز- ازرتسکی و اندازه گیری شاخص های نموی و شاخص توده بدنی جمع آوری شدند.
یافتهها: بین تبحر حرکتی کودکان در محیط های متفاوت خانه، مهد، شیرخوارگاه (۰۰۱/=P) تفاوت معنی دار است و کودکان مهد تبحرحرکتی بالاتری نسبت به کودکان خانه و شیرخوارگاه داشته اند. تأثیر محیطهای متفاوت بر فاکتورهای نمو در متغیرهای قد، درصد چربی، پهنای شانه، پهنای لگن و محیط سر معنی دار بود. مقایسه میانگینها نشان داد کودکان مهد در مقایسه با کودکان محیط های خانه و شیرخوارگاه قد بلندتر و درصد چربی بیشتر، در حالی که کودکان ساکن خانه پهنای شانه، لگن خاصره و محیط سر بزرگتری نسبت به کودکان مهد و شیرخوارگاه داشتند. اما تفاوت ها در فاکتورهایی دیگر نمو مانند (وزن، قد نشسته، محیط های بازو و ساق پا) و شاخص توده بدن معنی دار نبود. کودکان پرورش یافته در محیط خانه و مهد کودک در مقایسه با کودکان پرورش یافته در محیط شیرخوارگاه در این متغیرها دارای میانگین بالاتری بودند.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد نوع محیطی که کودک در آن پرورش می یابد بر تبحر حرکتی و برخی اندازه های نموی تأثیر دارد.
رضا جهانشاهی، عاطفه ملکیان، اکرم ثناگو، لیلا جویباری،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: استقلال در توالت رفتن و کنترل ادرار و اجابت مزاج، یکی از مراحل بسیار مهم تکاملی برای کودکان و مرحله مهم تربیتی برای والدین است. هدف از این مطالعه بررسی تجارب مادران از آموزش خشک ماندن و کنترل دفع ادرار در کودکان نوپا بوده است.
روش: در این پژوهش کیفی (۱۳۹۷) ، ۲۶ مادر دارای کودک ۳ تا ۵ سال با استفاده از نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع وارد مطالعه شدند. محیط پژوهش متناسب با پژوهش کیفی، مراکز بهداشت شهرستان گرگان در نظر گرفته شدند. برای گرداوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختار و باز پاسخ درباره تجربه مادر از آموزش خشک ماندن استفاده شد. مصاحبه ها ضبط، دست نویس و مطابق روش "تحلیل محتوای کیفی" تحلیل شدند.
یافته ها : دامنه سنی برای آغاز آموزش مادران به منظور خشک ماندن کودک میانگین دو سال و یک ماه بوده است. تصمیم برای شروع آموزش از پوشک گرفتن به توصیه اطرافیان و یا با پی بردن به علائم آمادگی در کودکان متغیر بوده است. رویه های مورد استفاده در تربیت ادراری کودکان به صورت "صحبت و توجیه، یادآوری های مکرر، تشویق، تنبیه، استفاده از وسایل کمک آموزشی بودند. ترس از توالت، لجبازی با والدین، ترس از ظاهر ادرار و مدفوع از سایر مواردی بوده است که مشارکت کنندگان به آن اشاره داشتند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه منجر به دسترسی به درک بهتری از تجارب مادران در تعلیم به توالت رفتن کودکان شد. الگوی غالب یا برجسته ای در آموزش به کودکان شناسایی نشد. به نظر می رسد همه مادران به آموزش درباره آمادگی والدین برای شروع این فرایند نیاز دارند.
هدی کاظمی، آناهیتا خدابخشی کولایی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: مرگ یک شخص مهم در زندگی هر فرد، سختترین حادثهای است که میتواند تجربه کند. در این میان، کودکان داغدیده ۲ تا ۱۶ ساله یک جمعیت آسیبپذیر در معرض خطر آسیب اجتماعی و روانی هستند. این پژوهش با هدف بررسی چگونگی درک کودکان از مفهوم مرگ و مولفههای آن در دورههای تحولی- شناختی بر اساس نظریه ی پیاژه و نظریه ی نگی انجام شده است.
روش: در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار به بررسی مفاهیم مرگ در نظریههای تحولی – شناختی پیاژه و نگی پرداخته شده و با توجه به کدگذاری باز، محوری و انتخابی به صورت جزئی، مفاهیم با توجه به سن و دوره های تحولی و ویژگیهای روان شناختی استخراج گردیده است.
یافته ها: طبق بررسیهای انجام شده، از تطبیق این دو نظریه، چهار محور یا کد انتخابی از مولفههای مرگ استخراج شده که عبارتند از: ثبات، عمومیت، فقدانکنشوری و علیت. که مولفهی ثبات و علیت در سنین ۷ تا ۱۱سالگی و مابقی مولفه ها در سنین۱۱ تا ۱۶ سالگی به صورت کامل درک میشوند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش میتواند در جهت بهبود مطالعه ی دوره های تحول مفهوم مرگ در کودکان و شناخت عمیق نظریات موجود پیرامون این مفهوم، مفید واقع شود. هم چنین با استفاده از نتایج بدست آمده میتوان به ارتقای سطح آگاهی والدین، مربیان، مشاوران و متخصصان کودک در جهت درمان علائم متعاقب از سوگ، کمک کرد.
سمانه نجفی، معصومه امیری دلوئی، فائزه چوبدار، سمیه صحرانورد، فاطمه خلیلی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: شاخص توده بدنی مادر و میزان افزایش وزن دوران بارداری نقش مهمی در نتیجه بارداری دارد. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط شاخص توده بدنی مادر قبل از بارداری با شاخص های انتروپومتریک و بروز ایکتر در نوزادان شهر گناباد در سال ۱۳۹۶ انجام شد.
روش: این مطالعه مقطعی بر روی ۳۲۷ زن مراجعه کننده به مراکز سلامت جامعه شهر گناباد در سال ۱۳۹۶ به روش سرشماری صورت گرفت. شاخص های آنتروپومتریک و شاخص توده بدنی مادر قبل از بارداری بر اساس اطلاعات موجود در پرونده های مراکز بهداشتی شهری گردآوری شد. داده ها با SPSS نسخه ۱۶ و آمار توصیفی و رگرسیون خطی تحلیل شد. سطح معناداری کمتر از ۰/۰۵ لحاظ شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بین وزن و دورسر نوزاد با BMI اولیه مادر ارتباط آماری معنادار وجود داشت (۰/۰۰۹P=)، اما بین قد نوزاد و سطح بیلی روبین نوزادان مبتلا به ایکتر و BMI اولیه مادر ارتباط آماری معناداری یافت نشد (۰/۰۵P).
نتیجه گیری: با توجه به ارتباط شاخص توده بدنی اولیه مادر با شاخص های انتروپومتریک نوزادان، لازم است ضمن ارزیابی دقیق شاخص توده بدنی اولیه مادران، در مراقبتهای پیش از بارداری آموزش و مشاوره تغذیه ای لازم به مادر ارائه گردد. لذا اصلاح رفتارهای بهداشتی و تنظیم وزن در وقوع زایمان سالم و بی خطر و جلوگیری از بروز عوارض نقش مهمی ایفا میکند.
زهرا عبادی نژاد، منیر نوبهار، حسن بابا محمدی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: مقایسه برنامه های درسی با یکدیگر سبب شناسایی نقاط ضعف و قوت برنامه شده و بستری در جهت بازنگری و نوسازی برنامه های آموزشی فراهم می کند. از آنجا که هدف برنامه آموزشی دوره کارشناسی ارشد پرستاری کودکان، تامین، حفظ و ارتقای سلامت کودک و خانواده میباشد، لذا هدف این مطالعه مقایسه برنامه درسی کارشناسی ارشد پرستاری کودکان ایران و کینگ انگلستان میباشد.
روش: این مطالعه توصیفی- تطبیقی در سال ۱۳۹۸ انجام شد. با جستجوی اینترنتی برنامه آموزشی کارشناسی ارشد پرستاری کودکان دانشگاه کینگ انگلستان و ایران انتخاب شد و دو برنامه آموزشی از نظر فلسفه، اهداف، محتوای دوره تحلیل و نقاط ضعف و قوت آنها ارزیابی شدند. دادهها با استفاده از کلید واژه های برنامه درسی، کارشناسی ارشد، پرستاری کودکان، ایران، انگلستان و مطالعه تطبیقی با استفاده از الگوی Bereday و در چهار مرحله توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: برنامه درسی کارشناسی ارشد پرستاری کوکان ایران با کینگ انگلستان با وجود شباهت هایی که در بعضی از ویژگیها از قبیل فلسفه و چشم اندار دارند، یک تفاوت بسیار مهم دارد و آن این است که در ایران بر قبولی در آزمون تاکید میشود، در حالی که در کینگ علاوه بر آزمون، انجام مصاحبه و بررسی سنوات و سوابق کاری پرستاران از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نتیجه گیری: انتخاب دانشجویان از بین متقاضیانی که سابقه کار بالینی دارند، ضروری است، تا تضمینی بر ارتقای کیفیت مراقبتهای پرستاری فراهم گردد توصیه می شود که مسئولین برنامه درسی کارشناسی ارشد پرستاری کودکان در ایران جهت ارتقاء کیفیت برنامه آموزشی ضمن توجه به سنوات سابقه بالینی متقاضیان از شیوه های غیر متمرکز پذیرش دانشجویان استفاده کنند.
صدرالدین مهدی پور، رضا شرفی، مهزاد علم شوشتری، ارش هلفروش،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: عفونت مادرزادی سیتومگالوویروس شایعترین عفونت داخل رحمی می باشد و در عین حال که بسیاری از خانم های سن باروری از نظر سیتومگالو ویروس مثبت می باشند نوزادان به دنیا آمده از این مادران می توانند بدون علامت باشند اما می توانند در سالیان بعد با عوارض دایمی و پیشرونده خود را نشان دهند که سر دسته آن کاهش شنوایی می باشد. لذا با تشخیص زود رس و اقدامات درمانی میتوان از پیشرفت آن جلوگیری کرد. از طرفی این عفونت مادرزادی میتواند تنها بصورت کاهش رشد داخل رحمی خود را نشان دهد. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی سیتومگالو ویروس در نوزادان وزن کم هنگام تولد متولد شده در بیمارستان الزهرا شهرستان رشت در ۱۳۹۵- ۱۳۹۴ می باشد.
.
روش: این مطالعه بصورت مقطعی تحلیلی و آینده نگر بر روی نوزادان با وزن کم هنگام تولد بستری در بخش نوزادان بیمارستان الزهرا س رشت در طی یکسال (۹۴-۹۵) اجرا شد و اطلاعات مربوط به نوزاد و مادر از پرونده آنها و بر اساس پرسشنامه ای که تدوین شده بود استخراج شد و ادرار آنها جهت بررسی پی سی ار برای سیتومگالوویروس به آزمایشگاه ارسال گردید.
یافته ها : از ۲۰۵ مورد نوزاد با وزن کم هنگام تولد ، ۱۳۸ مورد نمونه ادرار از نظر سیتومگالو ویروس برای پی سی آر ارسال گردید که دو مورد مثبت گزارش شد (۱/۴%) یک مورد دختر ۳۸ هفته با وزن ۲۳۵۰ و مورد بعدی پسر ۳۴ هفته با وزن ۱۳۲۰ و آزمایشات خون کامل، هموگلوبین–پلاکت و گلبولهای سفید خون آنها نرمال بود یک مورد آنها روستایی و مورد دوم ساکن شهر بود. از نظر جنسیت یک مورد دختر ویک مورد پسر بود دو نوزاد سیتومگالو ویروس مثبت از حال عمومی خوبی برخوردار بودند میانگین سن مادران این دو نوزاد ۳۲سال بود.تست شنوایی این دو نوزاد در بدو تولد نرمال گزارش شد اما جهت پیگیری بعدی مراجعه ننمودند.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت عفونت سیتومگالوویروس در بروز کاهش شنوایی و اهمیت مداخله بموقع در درمان کاهش شنوایی بنظر نمی رسد بررسی روتین سیتومگالوویروس در نوزادان وزن کم هنگام تولد مهم باشد تا اختلالات شنوایی، حرکتی و .. این نوزادان زودتر تشخیص داده شود و مداخله بموقع انجام پذیرد.
زهرا رحیمی درازی، راضیه باقرزاده، مریم روانی پور،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: خواب یکی از نیازهای اساسی انسان است و نقش بسزایی در سلامت کودکان دارد. با توجه به اهمیت اختلالات خواب در سلامت کودکان که اغلب نادیده گرفته میشود، مطالعه حاضر با هدف بررسی عادات خواب و برخی عوامل مؤثر برآن در کودکان دبستانی شهر بوشهر سال ۱۳۹۸صورت گرفت.
روش: در این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی، ۴۰۳ کودک سن مدرسه شهر بوشهر در سال ۱۳۹۸ مورد بررسی قرار گرفتند. نمونهگیری بصورت تصادفی خوشهای از هر منطقه شهر بوشهر و از مدارس دولتی و غیردولتی پسرانه و دخترانه انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها شامل فرم مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه اعتباریابی شده عادات خواب کودکان(CSHQ) و اندازهگیری شاخصهای آنتروپومتریک بود.
یافتهها: میانگین سنی کودکان شرکتکننده در پژوهش ۱/۷۲±۹/۶۵ سال و میانگین نمره عادات خواب ۷/۵۹±۴۸/۳۲بود. خواب آلودگی در هنگام روز شایعترین نوع اختلال خواب بود. از نظر حیطههای خواب تنها در دو حیطه تأخیر در شروع خواب و بیداری در طول شب بین دختران و پسران تفاوت معنیداری مشاهده شد. عادات خواب با سطح تحصیلی زیر دیپلم پدر(۰/۰۰۱>,P ۸/۶۵۰F=) و مادر (۰/۰۰۱>,P ۱۴/۸۹۷F=)، همچنین با سطح اقتصادی ضعیف در خانواده(۰/۰۰۱=,P ۷/۲۷۷F=)، سابقه گوشهگیری(۰/۰۱۶=,P ۲/۴۱۷=t) و نداشتن اتاقخواب جدا برای کودک(۰/۰۰۱>,P ۴/۸۰۱t=) ارتباط داشت. بین عادات خواب با جنسیت کودک، پایه تحصیلی و سن کودک، شغل پدر و مادر و سن آنها، اختلالات رشد ارتباط آماری معنیدار دیده نشد(۰,۰۵ نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشانگر اهمیت توجه به عادات خواب در دانش آموزان به خصوص در خانوادههای کم سواد و با وضعیت اقتصادی ضعیف و اطلاعرسانی در خصوص الگوهای صحیح خواب بهمنظور ارتقاء سطح آگاهی والدین از طریق مدارس میباشد.
سیما پورتیمور، منیر نوبهار، حسن بابامحمدی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: دوره آموزشی پرستاری نوزادان دورهای جهت تربیت مهمترین و تأثیرگذارترین متخصصان حوزه سلامت است. به منظور تعیین نقاط قوت، ضعف، راهبردهای کاربردی و تجربیات موفق برای برنامه درسی موجود، این مطالعه با هدف مقایسه برنامه آموزش کارشناسی ارشد پرستاری مراقبت ویژه نوزادان در ایران و دانشکده پرستاری ایالت واینه آمریکا انجام شد.
روش: این مطالعه توصیفی- مقایسهای در سال ۲۰۲۰ با استفاده از الگوی بردی در چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه با استفاده از کلید واژه های کوریکولوم(Curriculum)، برنامه(Program)، لاگبوک(Logbook) و پرستاری نوزادان(Neonatal nursing) در موتور جستجوی گوگل اسکولار انجام شد. عناصر مقایسهای شامل فلسفه، رسالت، چشم انداز، ارزشها، اهداف، شرایط ورود، مدت زمان و دوره ها، استراتژیهای اجرایی، روشهای تدریس و ارزیابی و غیره میباشد.
یافتهها: هر دو کشور مطابق با اصول اساسی برنامهریزی استراتژیک، تقریباً در برخی از موارد رسالت، و چشماندازمشابه بودند. اما تعریف رشته، شرایط و نحوه پذیرش در دوره، وضعیت شغلی فارغ التحصیلان، فلسفه، مأموریت، هدف کلی، نقش فارغ التحصیلان، قوانین و مقررات، پرداخت هزینه، ویژگی های ساختاری و پرسنلی و مباحث تحصیلات تکمیلی در آموزش پرستاری در دو دانشگاه متفاوت بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که برنامه پرستاری نوزادان ایران، در مقایسه با برنامه آمریکایی در دانشگاه ایالتی واینه، عمدتاً بر تحقیقات متمرکز بوده و در زمینه هایی مانند سازماندهی الزامات پذیرش دانشجو (از جمله مصاحبه، تاییدیه اخلاقی، پیشرفت تحصیلی)، قوانین بالینی، بهبود شایستگی دانشجویان در مهارتها و دانش تخصصی پرستاری نوزادان، و فراهم آوردن و ایجاد جایگاه بهتری برای دانش آموختگان در مقاطع بالینی دارای نقص اجرایی بوده است. بنابراین با شناسایی نقائص موجود بایستی در جهت ارتقاء برنامه آموزشی گام برداشته تا به نتایج بهتر و مراقبت با کیفیت در زمینه عمل پرستاری برسیم.
شیوا ابراهیمیان دهاقانی، ناهید جلیلهوند،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه
امروزه بررسی شاخصهای حرکتی دهان در شیرخواران، به تیم درمان کمک میکند تا شیرخوارانی که در این شاخصها دچار تاخیر هستند را زودتر شناسایی کنند و از ترتیب ظهور این شاخصها در شیرخواران طبیعی، به عنوان معیاری برای درمان شیرخواران با تاخیر حرکتی استفاده کنند. هدف از مطالعه حاضر، تعیین زمان ظهور شاخصهای حرکتی باز کردن دهان در هنگام چسبیدن قاشق به لب ها، حرکــت آرام زبان به جلو و عقب در هنگام ورود غذا به دهان و حرکت به طرفیــــــن بردن زبــــــــــان و فک در نوزادان طبیعی ایرانی ۴ تا ۹ ماهه شهر شیراز است.
روش
در این مطالعه مقطعی، در سال ۱۳۹۷ ، با استفاده از نمونهگیری خوشهای،۲۵۰ شیرخوار ۹-۴ ماهه طبیعی، از ۷ مرکز بهداشت انتخاب شدند. پس از تایید رشد طبیعی این شیرخواران با استفاده از(ASQ) The Ages & Stages Questionnaires یک کارشناس گفتاردرمانی در محیط مرکز بهداشت در ساعت تغذیه کودک، الگوهای حرکتی فک، زبان و لبها را در خوردن نیمه جامدها و جامدها در ۶ گروه سنی ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، و ۹ ماهه ، با استفاده از چک لیست محقق ساز الگوهای حرکتی حرکات فک و زبان، ارزیابی و تحلیل کرد.
یافته ها
نسبت روایی محتوایی چک لیست ارزیابی حرکات دهانی ۰/۹۹ بود. تمام شیرخواران ۹-۴ ماه، دو شاخص حرکتی باز کردن دهان در هنگام چسبیدن قاشق به لب ها، حرکــت آرام زبان به جلو وعقب در هنگام ورود غذا به دهان را نشان دادند. در بررسی حرکت طرفی زبان، ۱۳/۶% کودکان ۴ ماهه فقط حرکت زبان به طرف راست را نشان دادند و ۴۰/۹% چرخش زبان به طرف راست و چپ را نشان دادند. و به ترتیب شاخص چرخش زبان به طرف راست و چپ در ۵، ۶، ۷ ، ۸ ، ۹ ماههها، ۷۳/۵%، ۵۹% ، ۸۰/۸%، ۹۱/۴% ، ۹۳/۳% بود. حرکت به طرفیــــــن بردن زبــــــــــان در سن ۵ ماهگی و حرکات جانبی فک، در ۸ ماهگی در شیرخواران ایرانی دیدهشد.
نتیجه گیری
به نظر میرسد که سن ظهور برخی از شاخصهای مذکور در شیرخواران ایرانی مشابه سایر نژادها و در برخی شاخصهای دیگر، مانند حرکات آرام جلو به عقب زبان هنگام ورود ماده غذایی به دهان، زودتر از نژادهای دیگر ظهور پیدا کردهاست. ضروری است که مطالعات تعیین شاخصهای حرکتی، در جمعیتهای مختلف بطور جداگانه صورت گیرد، تا اطلاعات دقیقتری جهت تعیین تاخیرهای حرکتی ناحیه دهان، در اختیار درمانگران قرار گیرد.
محمود رضا مستقیمی، منصوره شهریاری احمدی، مجتبی امیری مجد،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: مشکلات سلوک زمینه ساز بزهکاری در نوجوانان است که میتواند تحت تاثیر والدگری و سطح رشد قضاوت اخلاقی آنها باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش والدگری مستبدانه بر مشکلات سلوک با میانجیگری رشد قضاوت اخلاقی در نوجوانان پسر مقیم کانون اصلاح و تربیت انجام شد.
روش: پژوهش حاضر تحلیلی-مقطعی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی نوجوانان پسر کانونهای اصلاح و تربیت استانهای کرمان، یزد و هرمزگان و یکی از والدین آنها با دامنه سنی ۱۶ تا ۱۲ سال بودند، که تقریبا ۲۲۰ نوجوان را شامل میشود که همه به روش تمام شماری در مطالعه مشارکت داشتند؛ اما ۱۸۰ پرسشنامه تکمیل و وارد تحلیل شد. جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی، پرسشنامه تواناییها و مشکلات (Strengths and Difficulties Questionnaire; SDQ)، پرسشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند (Baumrind Parenting Styles Questionnaire; BPSQ) و پرسشنامه رشد اخلاقی (Moral Development Questionnaire; MDQ) انجام شد.
نتایج: اثرات مستقیم والدگری مستبدانه بر رشد قضاوت اخلاقی (۰۰۱/=p، ۰/۴۲۶-=β)، والدگری مستبدانه بر مشکلات سلوک (۰۰۱/=p، ۰/۳۲۲=β)، رشد قضاوت اخلاقی بر مشکلات سلوک (۰۰۱/=p، ۰/۴۳۲-=β) معنادار است. همچنین اثر غیرمستقیم والدگری مستبدانه با میانجیگری رشد قضاوت اخلاقی بر مشکلات سلوک (۰۰۱/=p، ۰/۲۷۰=β) نیز معنادار است و نقش میانجی جزئی دارد.
نتیجه گیری: والدگری مستبدانه یک عامل منفی بر رشد اخلاقی نوجوانان است که میتواند بر میزان مشکلات سلوک تاثیر بگذارد. پیشنهاد میشود که جهت بهبود مشکلات سلوک نوجوانان بزهکار، آموزشهای فرزندپروری به والدین نوجوانان آنها ارائه شود و برنامههای درمانی جهت بهبود رشد قضاوت اخلاقی برای نوجوانان بزهکار در مراکز بازتوانی ارائه شود.