[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
آموزش پرستاری
AWT IMAGE
..
روان پرستاری
AWT IMAGE
..
مدیریت ارتقای سلامت
AWT IMAGE
..
سامانه جامع رسانه ها
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۴ نتیجه برای شخصیت

زهرا میرشمسی، سحر خوش سرور،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه:  از جمله عوامل مؤثر زیستی که در عملکرد نوجوانان تأثیر دارد، ریتم های شبانه روزی است که افراد در این زمینه ترجیحات خاص و تفاوت هایی با هم دارند. این پژوهش با هدف مقایسه ی مؤلفه های مدل پنج عاملی شخصیت در دانش آموزان با تیپ های صبحگاهی و شامگاهی انجام شد.
روش : روش پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی بود. تعداد ۱۰۰ نفر از دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی (۵۰ نفر با ریتم صبحگاهی و ۵۰ نفر با ریتم شامگاهی)، در سال تحصیلی ۹۶-۹۵ به روش نمونه گیری هدفمند گزینش شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ی صبحگاهی -  شامگاهی (MEQ) و پرسشنامه ی پنج عاملی شخصیت نئو (NEO-FFI( بودند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس انجام گرفت.
یافته ها: بین دو گروه صبحگاهی و شامگاهی در ابعاد نوروز گرایی، برون گرایی، تجربه گرایی، توافق پذیری و وجدان گرایی تفاوت معنادار وجود دارد (۰/۰۵>P). افراد با ریتم صبحگاهی، از وجدان گرایی و توافق پذیری بالاتری برخوردارند و افراد با ریتم شامگاهی، از لحاظ نوروز گرایی، برون گرایی و تجربه گرایی در سطح بالاتری قرار دارند.
نتیجه گیری: از نتایج پژوهش حاضر می توان جهت برنامه ریزی دقیق تر برای استفاده از حداکثر توانایی دانش آموزان در ساعات مفید روز، و آگاه سازی خانواده ها جهت ایجاد زمینه ی مناسب برای شکل گیری نوع ریتم های شبانه روزی نوجوانان در سنین حساس رشد، بهره برد.

سمانه نجفی، نجمه ابراهیمی، نجمه سادات حاجی وثوق، علیرضا نمائی قاسم‌نیا، میثم محسنی، مجتبی خوشدست کاخکی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: دوره نوجوانی یکی از بحرانی­ترین مراحل زندگی آدمی است. ورود به این دوره اغلب افراد را با مشکلاتی از جمله کاهش عزت نفس مواجه می­کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش سبک­های دلبستگی و ویژگی­های شخصیتی در عزت نفس نوجوانان شهر گناباد در سال ۱۳۹۵ انجام شد.
روش: این پژوهش مقطعی بر روی ۲۰۲ نفر از  نوجوانان شاغل به تحصیل در دبیرستان­ در سال ۱۳۹۵ انجام گرفت. نمونه­ها با روش نمونه­گیری تصادفی خوشه­ای انتخاب و داده ها از طریق پرسشنامه­های عزت نفس روزنبرگ، ویژگی­های شخصیتی نئو و سبک های دلبستگی کولینز و رید جمع­آوری شد. سپس با آزمون­های رگرسیون خطی، ضریب همبستگی پیرسون، t مستقل و آنالیز واریانس تحلیل گردید. P-Value در سطح کمتر از ۰/۰۵ معنی­دار لحاظ شد.
یافته ­ها: بین سبک­های دلبستگی ایمن و اجتنابی با عزت نفس رابطه­ای مثبت و معنادار و بین سبک­های دلبستگی اضطرابی با عزت نفس ارتباطی منفی و معنادار وجود دارد. علاوه بر این بین حیطه­های برون­گرایی، توافق و وظیفه­شناسی با عزت نفس ارتباطی مثبت و معنادار و بین حیطه­ روان­رنجوری با عزت نفس ارتباطی منفی و معنادار وجود دارد.
نتیجه ­گیری: توصیه می شود از طریق مداخلاتی نظیر آموزش والدین و افراد دخیل در نظام­آموزشی با محوریت چگونگی تربیت فرزندان و دانش­آموزانی با سبک­های دلبستگی ایمن و ویژگی­های شخصیتی پیش­بینی کننده­ی مثبت عزت نفس  از شکل­گیری برخی مشکلات این دوران جلوگیری شود.

سوسن رحیمی، سید امیر امین یزدی، غلامعلی افروز،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: اختلالات عصب‌تحولی، طیف گسترده‌ای از مسائل و مشکلات را برای کودک به وجود می‌آورند که به صورتی مستقیم و غیرمستقیم، زمینه ساز کاهش کیفیت زندگی خانواده می‌گردد. با در نظر داشتن اینکه مادران بیشترین مسئولیت در رشد و پروش کودک را بر عهده دارد، این مطالعه با هدف مقایسه کارکرد تحولی خانواده، ویژگی‌های شخصیتی و استرس والدگری مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با مادران کودکان دارای رشد بهنجار انجام گرفت.
روش‌: این مطالعه توصیفی از نوع علی‌مقایسه‌ای بود که در آن ۵۰ نفر از مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با ۵۰ نفر از مادران دارای کودک رشد بهنجار که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شده بودند. سپس پرسشنامه‌های سنجش کارکرد تحولی خانواده، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (NEO-FFI)، شاخص استرس والدگری ((PSI-SF تکمیل شدند.
 
یافته‌ها: بین دو گروه مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و عادی در مقیاس کارکرد تحولی خانواده، ویژگی‌های شخصیتی و استرس والدگری (۰/۰۰۱=P) تفاوت معنی‌دار بوده و کارکرد تحولی مادران کودکان عادی به میزان معناداری بالاتر از گروه مادران دارای فرزند اوتیسم بود. همچنین استرس والدگری و میزان روان‌رنجورخویی مادران کودکان اوتیسم بالاتر از روان رنجورخویی مادران کودکان عادی (۰/۰۰۱=P) بدست آمده و میانگین برون گرایی مادران کودکان عادی نیز بالاتر از میانگین برون گرایی مادران کودکان اوتیسم (۰/۰۰۱=P) بدست آمد.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که مراقبت از کودک مبتلا به اوتیسم بر کارکردهای روانی همچون تحول خانواده، ویژگی‌های شخصیتی و استرس والدگری در خانواده فرد مبتلا تأثیر داشته و توجه جدی به خانواده این گروه از افراد را می‌طلبد.

مهناز احمدزاده، علی خادمی، فرناز فرشباف،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۵-۱۴۰۴ )
چکیده

مقدمه: اضطراب یکی از اختلالات روانشناختی شایع در کودکان می باشد که از یک بعد، برخی ویژگیهای مادران می تواند در شکل گیری آن سهیم باشد. لذا هدف از این پژوهش تعیین رابطه آندروژنی شخصیت، استحکام من و روابط موضوعی مادران با اضطراب کودک به واسطه فراهیجانات بود.
روش: روش پژوهش توصیفی همبستگی به روش مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمام مادران دارای کودک با علامت اضطرابی مراجعه کننده به مراکز مشاوره کودک شهر تهران(۴ مرکز) در تابستان سال ۱۴۰۲ بودند. حجم نمونه ۲۶۷ نفر به شیوه نمونه گیری داوطلبانه( به این علت که مادرانی که خودشان داوطلب شرکت در پژوهش شدند ) انتخاب‌ و به پرسشنامه های اضطراب کودک اسپنس فرم والدین(۲۰۰۱)، استحکام من بشارت(۱۳۹۵)، روابط موضوعی بل و همکاران(۱۹۸۶)، فراهیجان میتمانسگروبر و همکاران(۲۰۰۹) و فرم کوتاه نقش جنسیتی بم(۱۹۸۱) پاسخ دادند. سپس الگوی پیشنهادی از طریق مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شد.
نتایج : آندروژنی مادران دارای اثر مستقیم(۰/۲۱- =β و ۰/۰۰۱=p)، غیرمستقیم با میانجی فراهیجانات مثبت(۰/۰۳۴۱=β و ۰/۰۳۵=p) معنادار بر اضطراب کودک بود. روابط موضوعی مادران دارای اثر مستقیم(۲۸۸/۰=β و ۰۰۱/۰=p)، غیرمستقیم با میانجی فراهیجانات مثبت(۰۸۰/۰- =β و ۰۰۱/۰p<) و غیرمستقیم با میانجی فراهیجانات منفی(۰/۰۲۹=β و ۰/۰۳۹=p) معنادار بر اضطراب کودک بود. استحکام من مادران دارای اثر مستقیم(۰/۲۲۸- =β و ۰/۰۰۱=p)، غیرمستقیم با میانجی فراهیجانات مثبت(۰/۲۱۴- =β و p>۰,۰۰۱) و غیرمستقیم با میانجی فراهیجانات منفی(۰/۰۸۱- =β و ۰/۰۰۱=p) معنادار بر اضطراب کودک بود.
نتیجه گیری: مدل ساختاری پژوهش دارای برازش مطلوب با داده‌های پژوهشی بوده و این گام مهمی در جهت شناخت نقش ویژگیهای روانشناختی مادران در اضطراب کودک می باشد. در این راستا می توان جهت تعدیل اضطراب کودکان، متناسب با این یافته ها، برنامه های آموزشی و درمانی برای مادران دارای آندروژنی و استحکام من پایین، روابط موضوعی حل نشده و فراهیجانات منفی ارائه نمود.


صفحه 1 از 1     

نشریه پرستاری کودکان و نوزادان Journal of Pediatric Nursing
Persian site map - English site map - Created in 0.06 seconds with 36 queries by YEKTAWEB 4714